کلمه جو
صفحه اصلی

horsehair


معنی : موی دم اسب، موی اسب
معانی دیگر : موی دم و یال اسب، اسب موی، (پارچه ی سفت و زبر از موی اسب) پارچه ی اسب مویی، موی پارچه، موی اسب بطورکلی

انگلیسی به فارسی

موی اسب


موی اسب، موی دم اسب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hair of a horse, esp. when taken from the mane or tail.

(2) تعریف: a sturdy cloth made of such hair.

• hair of a horse
horsehair is hair from horses' manes or tails, that was used in the past to stuff mattresses and furniture.

مترادف و متضاد

موی دم اسب (اسم)
horsehair

موی اسب (اسم)
horsehair

جملات نمونه

1. On a thin horsehair mattress rested one sheet, one pillow and one blanket.
[ترجمه ترگمان]روی تشک نازکی یک ملحفه و یک بالش و یک پتو قرار داشت
[ترجمه گوگل]در یک تشک ناف صورتی یک ورق، یک بالش و یک پتو وجود دارد

2. Geoffrey sat on the rather hard horsehair settee.
[ترجمه ترگمان]جفری روی کاناپه نسبتا سختی نشسته بود
[ترجمه گوگل]جفری نشسته بود روی تخت نشسته سخت تر

3. You'll be OK with their beechwood and horsehair brush for leather.
[ترجمه ترگمان]با beechwood و موی اسب به جای چرم، حالت خوب می شود
[ترجمه گوگل]شما با چوب خرد شده و برس چرمی اسباب بازی خواهید بود

4. The rope is made from horsehair, and was traditionally claimed to be able to block a sword.
[ترجمه ترگمان]طناب از موی اسب ساخته شده است و به طور سنتی مدعی بود که قادر است شمشیر را ببندد
[ترجمه گوگل]طناب از اسبها ساخته شده است و به طور سنتی ادعا می شود که بتواند شمشیر را مسدود کند

5. Yarn of coarse animal hair or of horsehair (including gimped horsehair yarn), whether or not put up for retail sale.
[ترجمه ترگمان]نخ جنس موهای زبر و یا از موی اسب (از جمله جنس پارچه موی اسب)، چه برای فروش به فروش گذاشته شده باشد یا نه
[ترجمه گوگل]نخ از موهای زائد حیوانات و یا اسبها (از جمله نخ نخی گره)، بسته بندی شده یا نه برای خرده فروشی

6. The English judiciary wear their traditional horsehair wigs.
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه انگلستان کلاه گیس سنتی خود را بر تن می کنند
[ترجمه گوگل]قوه قضاییه انگلستان دارای کلاه گیس های صلیبی سنتی است

7. Horsehair is the part of the headwear covering the forehead Another ornament is the silver bell.
[ترجمه ترگمان]Horsehair قسمتی از the است که پیشانی را زینت داده یک زینت دیگر ناقوس نقره است
[ترجمه گوگل]Horsehair بخشی از headwear پوشش پیشانی یکی دیگر از زیور آلات زنگ نقره ای است

8. Out came Meg, with gray horsehair hanging about her face, a red and black robe, a staff, and cabalistic signs upon her cloak.
[ترجمه ترگمان]مگ در حالی که با موی خاکستری رنگش به صورتش آویخته بود، لباس قرمز و سیاهی بر تن داشت، یک عصا و یک نشانه روی شنلش بود
[ترجمه گوگل]خارج Meg آمد، با صخره های خاکستری حلق آویز در مورد چهره اش، یک ریمل قرمز و سیاه، کارکنان، و نشانه های کابالیستی بر روی پرده او

9. A wiry fabric woven especially from horsehair or camel's hair, used for upholstering and for stiffening garments.
[ترجمه ترگمان]پارچه ای که به خصوص از موی اسب یا شتر بافته شده بود، برای سفت کردن و محکم کردن پوشاک به کار می رفت
[ترجمه گوگل]پارچه ای بافته شده به ویژه از موی خرطومی یا موی شتر که به عنوان اثاثیه و لباس پوشیدن مورد استفاده قرار می گیرد

10. And where had the horsehair come from, which she clutched in her little hand?
[ترجمه ترگمان]و موی اسب از کجا آمده بود و دست کوچکش را در دست می فشرد؟
[ترجمه گوگل]و کجا بود که اسب از آنجا بیرون آمد، که در دست کوچکش چسبیده بود؟

11. Woven fabrics of coarse animal hair or of horsehair.
[ترجمه ترگمان]پارچه های woven از موی حیوانات وحشی و یا از موی اسب
[ترجمه گوگل]پارچه های بافته شده از موهای زائد حیوانات یا اسبها

12. The more important members of the staff had wooden beds and horsehair mattresses.
[ترجمه ترگمان]اعضای مهم تر کارکنان تخت خواب چوبی و تشک های از موی اسب داشتند
[ترجمه گوگل]اعضای مهمتر کارکنان تخت چوبی و تشک های اسب بخار داشتند

13. Marie said, following Helen along the hallway with its familiar dank smell of musty horsehair and cedar and mothballs.
[ترجمه ترگمان]مری در حالی که به دنبال هلن در راهرو به دنبال بوی ناخوشایند موی اسب و بوی نا له و نفتالین می رفت گفت:
[ترجمه گوگل]ماری گفت: همراه هلن در کنار راهرو با بوی عجیب و غریب اسب وحشی و سدر و گلوله های کثیف

14. Fillings used include natural fibres such as cashmere, lamb's wool, horsehair and felt and synthetic materials like polyester.
[ترجمه ترگمان]الیاف مورد استفاده عبارتند از الیاف طبیعی مثل کشمیر، پشم گوسفند، موی اسب و مواد مصنوعی مثل پلی استر
[ترجمه گوگل]از پرهای استفاده شده شامل الیاف طبیعی مانند کاسه مروارید، پشم بره، اسبها و پارچه های مصنوعی و مانند پارچه ای مانند پلی استر است

15. Rory fell on to his side; the shotgun roared and the rear of the couch blew open in a dusty horsehair explosion.
[ترجمه ترگمان]رو ری به پهلو افتاد؛ شات گان غرشی کرد و پشت کاناپه در یک انفجار گرد و غبار گرفته شد
[ترجمه گوگل]روری به طرفش افتاد تفنگ ساقط شد و عقب نیمکت نشستن در یک انفجار گرد و غبار اسب باز شد


کلمات دیگر: