کلمه جو
صفحه اصلی

grimalkin


معنی : گربه، پیر زن، گربه ماده
معانی دیگر : پیر گربه، (به ویژه) پیر گربه ی ماده

انگلیسی به فارسی

گریمالکین، گربه، گربه ماده، پیر زن


گربه، گربه ماده، پیر زن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cat, esp. an old female cat.

(2) تعریف: a mean old woman.

• cat; old female cat; irritable old woman

مترادف و متضاد

گربه (اسم)
pussy, puss, cat, grimalkin

پیر زن (اسم)
grandam, grimalkin, gib, gammer, old women

گربه ماده (اسم)
grimalkin, tabby

جملات نمونه

1. On one of these I stretched myself,and Grimalkin mounted the other.
[ترجمه ترگمان]روی یکی از این ها خودم را دراز کردم و از طرف دیگر بالا رفتم
[ترجمه گوگل]در یکی از این من خودم کشیدم، و گریمالکین دیگر را نصب کرد

2. This is the self introduction that grimalkin gives me.
[ترجمه ترگمان]این مقدمه ای است که grimalkin به من می دهد
[ترجمه گوگل]این مقدمه ای است که گریمالکین به من می دهد

3. I am grimalkin : Current female site is actually increasing, do not represent special get attention.
[ترجمه ترگمان]grimalkin: سایت زن فعلی در واقع در حال افزایش است، توجه خاصی را نشان ندهید
[ترجمه گوگل]من gimalkin: سایت زن در حال حاضر در حال افزایش است، توجه ویژه ای را نشان نمی دهد

4. Was voted in Grimalkin Hall.
[ترجمه ترگمان]در Grimalkin هال رای داده شد
[ترجمه گوگل]در تالار گریمالکین رای داده شد

5. I am grimalkin : Good.
[ترجمه ترگمان] من \"grimalkin\" هستم - خوبه -
[ترجمه گوگل]من گریمالکین هستم: خوب

6. Two benches, shaped in sections of a circle, nearly enclosed the hearth. on one of these I stretched myself, and Grimalkin mounted the other.
[ترجمه ترگمان]دو اتاق که شکل یک دایره بود تقریبا در کنار بخاری دیواری قرار داشت روی یکی از آن ها خودم را دراز کردم و از طرف دیگر بالا رفتم
[ترجمه گوگل]دو نیمکت، به شکل بخش هایی از یک دایره، تقریبا محدوده محوطه را محاصره کرده است بر روی یکی از این من خودم کشیدم و گریمالکین دیگر را نصب کرد


کلمات دیگر: