1. This statement was important insomuch as it revealed the extent of their knowledge.
[ترجمه ترگمان]این بیانیه، تا حدی که میزان دانش آن ها مشخص شد، حائز اهمیت بود
[ترجمه گوگل]این بیانیه مهم بود به این دلیل که میزان دانش خود را نشان داد
2. Their father is also guilty, insomuch as he knew what they were planning to do.
[ترجمه ترگمان]پدر آن ها نیز مجرم است، و او می داند که آن ها قصد انجام چه کاری را داشتند
[ترجمه گوگل]پدر آنها نیز گناهکار است، بدیهی است که او می داند که چه کاری انجام می دهند
3. The rain fell in torrents, insomuch that the soldiers were often ankle - deep in water.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا می بارید و به نظر می رسید که سربازان اغلب روی آب خم شده اند
[ترجمه گوگل]باران افتادن در هوا، به این معنی که سربازان اغلب مچ پا بودند - عمیق در آب
4. He worked very fast, insomuch that he was through in an hour.
[ترجمه ترگمان]او خیلی سریع کار می کرد، به طوری که تا یک ساعت دیگر تمام شد
[ترجمه گوگل]او خیلی سریع کار کرد، به طوری که در یک ساعت از او گذشت
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
6. The rain fell in torrents, insomuch that they were ankle - deep in water.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا می بارید، تا قوزک پای آن ها در آب فرورفته بود
[ترجمه گوگل]باران افتادن در هوا، به طوری که آنها مچ پا بود - عمیق در آب
7. It was raining heavily insomuch that they were soon drenched.
[ترجمه ترگمان]باران شدیدی می بارید و به زودی خیس می شدند
[ترجمه گوگل]به شدت بارانی بود که خیلی زود خیس شد
8. And they were all amazed, insomuch that they questioned among themselves, saying, What thing is this?
[ترجمه ترگمان]و همه شگفت زده شدند، چنانکه از میان خود می پرسیدند: این چیست؟
[ترجمه گوگل]و همه آنها شگفت زده شدند، به طوری که در میان خود پرسیدند، گفتند: این چیست؟
9. I worked very fast, insomuch that I was through in half an hour.
[ترجمه ترگمان]آنقدر سریع کار کردم که تا نیم ساعت دیگر تمام شد
[ترجمه گوگل]من خیلی سریع کار می کردم، به طوری که من نیم ساعت از آن گذشتم
10. The rain fell in torrents, insomuch that we were wet through.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا می بارید، از بس که خیس بودیم
[ترجمه گوگل]باران افتاد، به طوری که از طریق مرطوب شد
11. Insomuch that his heart had just now swelled, and the tears had come into his eyes.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که قلبش اکنون باد کرده و اشک در چشمانش حلقه شده است
[ترجمه گوگل]از این رو، قلب او در حال حاضر افزایش یافته است، و اشک به چشم او آمد
12. Insomuch as the accused had confessed, the judge would not punish him severely.
[ترجمه ترگمان]چون متهم اعتراف کرده بود، قاضی او را به شدت مجازات نمی کرد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که متهمان اعتراف کرده اند، قاضی او را به شدت مجازات نخواهد کرد
13. The rain fell in torrents insomuch that we were drenched.
[ترجمه ترگمان]باران سیل آسا می بارید
[ترجمه گوگل]باران سقوط کرد، به طوری که ما خیس شدیم
14. Acts 1 : 19 And it was known unto all the dwellers at Jerusalem; insomuch as that field is called in their proper tongue, Aceldama, that is to say, The field of blood.
[ترجمه ترگمان]قوانین ۱: ۱۹ و برای تمام ساکنین اورشلیم مشخص شد؛ تا حدی که این میدان به زبان مناسب شان، Aceldama، یعنی میدان خون خوانده می شود
[ترجمه گوگل]اعمال 1: 19 و آن را برای همه ساکنان اورشلیم شناخته شده بود به این ترتیب که این میدان در زبان مناسب خود، Aceldama نامیده می شود، یعنی میدان خون
15. For there shall arise false Christs, and false prophets, and shall shew great signs and wonders; insomuch that, if it were possible, they shall deceive the very elect.
[ترجمه ترگمان]زیرا there دروغین و پیامبران دروغین به وجود خواهد آمد و نشان می دهند که اگر امکان داشت، آن ها را فریب خواهند داد
[ترجمه گوگل]زیرا کریستال های دروغین و انبیاء دروغین ظهور خواهند کرد و علامت های بزرگی و شگفتی های بزرگی خواهند داشت بدیهی است که اگر ممکن بود، آنها باید انتخابات را فریب دهند