کلمه جو
صفحه اصلی

loveless


معنی : بی عشق
معانی دیگر : بی بهره از عشق، تشنه ی مهر و محبت، فاره از عشق، نا محبوب

انگلیسی به فارسی

بی عشق


دوست نداشتن، بی عشق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lovelessly (adv.), lovelessness (n.)
(1) تعریف: lacking love.
متضاد: loving

- a loveless relationship
[ترجمه ترگمان] رابطه ای بدون عشق
[ترجمه گوگل] یک رابطه دوست داشتنی

(2) تعریف: feeling no love; unloving.
متضاد: loving

(3) تعریف: receiving no love; unloved.

• without love, lovelorn; unloved, not beloved
in a loveless relationship or situation, there is no love.

مترادف و متضاد

بی عشق (صفت)
heart-whole, loveless

جملات نمونه

1. She was trapped in a loveless marriage.
[ترجمه امیر] او در دام یک ازدواج بی عشق افتاد
[ترجمه ترگمان] اون توی یه ازدواج بدون عشق گیر افتاده بود
[ترجمه گوگل]او در یک ازدواج دوست داشتنی به دام افتاده بود

2. She felt locked in a loveless marriage.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که در یک ازدواج بدون عشق قفل شده است
[ترجمه گوگل]او در یک ازدواج دوست داشتنی قفل شده بود

3. The story that she was trapped in a loveless marriage became common currency.
[ترجمه ترگمان]داستانی که او در یک ازدواج بدون عشق گیر کرده بود رایج شد
[ترجمه گوگل]داستان که او در یک ازدواج غیرمنطقی به دام افتاده بود، پول رایج شد

4. She felt trapped in a loveless marriage .
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بدون عشق گیر افتاده
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که در ازدواج دوست نداشتنی است

5. She is in a loveless relationship.
[ترجمه ترگمان] اون تو یه رابطه بدون عشق - ه
[ترجمه گوگل]او در یک رابطه دوست داشتنی است

6. Davis' siblings appear less scarred by their loveless upbringing, according to prosecutors.
[ترجمه ترگمان]به گفته دادستان ها، خواهر و برادر دیویس در مورد تربیت loveless کم تر زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]به گفته دادستان ها، خواهران و برادران دیویس به نظر می رسد که با تربیت غیرمعمول آنها کمتر آسیب می بینند

7. Another marriage - probably as chill and loveless as the last - or a comparable prison in her father's house.
[ترجمه ترگمان]یک ازدواج دیگر - احتمالا به همان سردی و بدون عشق در خانه پدرش بود
[ترجمه گوگل]ازدواج دیگر - احتمالا به عنوان آخرین و آرام تر و دوست داشتنی - یا یک زندان قابل مقایسه در خانه پدرش

8. It told a story of an empty and loveless marriage, of dreams shattered and hope vanquished.
[ترجمه ترگمان]داستانی از ازدواج بدون عشق و بدون عشق را تعریف کرد، رویاهای خرد شده و امید بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]این یک داستان از یک ازدواج خالی و دوست داشتنی است، از رویاهایی که از بین رفته اند و امید را شکست داده اند

9. Her primary target is the arranged or loveless marriage.
[ترجمه ترگمان]هدف اولیه او ازدواج بدون عشق است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی او، ازدواج مرتب یا غیر دوستانه است

10. Forcing her into a loveless marriage the same way he's forcing you pair into marrying the Costello sisters.
[ترجمه ترگمان]او را وادار به ازدواج بدون عشق کرده با همان روشی که تو را مجبور به ازدواج با خواهرای \"کاستلو\" کرد
[ترجمه گوگل]مجبور کردن او را به ازدواج غیر دوستانه همان راه او را مجبور به شما جفت شدن به ازدواج با خواهران Costello

11. Loveless is at her most touching, expressing a sense of loss while maintaining an optimism about the future.
[ترجمه ترگمان]Loveless در حالی که خوش بینی در حال حفظ خوش بینی در مورد آینده است، در حال لمس کردن است
[ترجمه گوگل]بی رحم ترین در لمس کردن او است، بیان احساس از دست دادن در حالی که حفظ خوش بینی در مورد آینده است

12. Millions upon millions of women are trapped in loveless and often miserable marriages to homosexual men.
[ترجمه ترگمان]میلیونها زن در زندگی بدون عشق گرفتار شده اند و اغلب ازدواج با مردان همجنس گرا است
[ترجمه گوگل]میلیون ها نفر از زنان به خاطر همجنس گرایان در ازدواج های دوست داشتنی و اغلب بدبختانه به دام افتاده اند

13. He ran through a series of loveless one - night stands.
[ترجمه ترگمان] اون از یه سری آدم بدون عشق فرار کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق یک مجموعه ای از دوست داشتنی فرار کرد - شب ایستاده است

14. For instance, if one member of a loveless couple got sick their spouse could no longer visit them in the hospital to berate them about how much that medical bill is going to cost.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر یک عضو یک زوج بدون عشق مریض شود، همسر آن ها دیگر نمی تواند در بیمارستان به آن ها مراجعه کند تا آن ها را سرزنش کند که این لایحه پزشکی چقدر هزینه دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر یک عضو از یک زن و شوهر دوست داشتنی مریض شوند، همسرشان دیگر نمی توانند از آنها در بیمارستان دیدن کنند تا آنها را درباره چگونگی پرداخت هزینه های پزشکی هزینه کند


کلمات دیگر: