1. Forty-two extended inhumations, several with wooden coffins, were examined, 14 in the northern and 28 in the southern plot.
[ترجمه ترگمان]چهل و دو inhumations گسترش یافته، چندین تابوت چوبی، مورد بررسی قرار گرفتند که ۱۴ تای آن ها در قسمت شمالی و ۲۸ در بخش جنوبی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]چهل و دو کشمکش بزرگ، چندین نفر با تابوت های چوبی مورد بررسی قرار گرفتند، 14 نفر در شمال و 28 نفر در طرح جنوب
2. Another, presumably later, inhumation cemetery lay in and around the southern boundary ditch at its Ryknild Street end.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از آن ها احتمالا بعدها قبرستان inhumation در کناره جنوبی its در انتهای خیابان Ryknild قرار داشت
[ترجمه گوگل]دیگر، احتمالا بعدا، گورستان انحرافی در انتهای خیابان Ryknild خیابان و در اطراف گودال مرزی جنوبی قرار دارد
3. Ann: In general, they adopt the inhumation, cremation and sea-burial.
[ترجمه ترگمان]آن: به طور کلی، آن ها the، دفن و دفن زباله را می پذیرند
[ترجمه گوگل]ان: به طور کلی، آنها ناخوشایند، سرخ شدن و دفن دریا را می پذیرند
4. The prior funeral technologies such as cremation, inhumation, burials and the like are unprogressive, which directly causes environment pollution and land waste.
[ترجمه ترگمان]آخرین تکنولوژی های مراسم تدفین مانند سوزاندن اجساد، inhumation، burials و امثال آن ها unprogressive هستند که به طور مستقیم موجب آلودگی محیط زیست و هدر رفتن زمین می شوند
[ترجمه گوگل]تکنولوژی های مراسم تشییع جنازه مانند کرم سازی، انحطاط، دفن و غیره غیر قابل پیشگیری است که به طور مستقیم باعث آلودگی محیط زیست و زباله های زمین می شود
5. Laowang explains: " Combustion is cremate, degenerating is inhumation. "
[ترجمه ترگمان]Laowang توضیح می دهد: \" این امر روشن نیست، انحطاط است \"
[ترجمه گوگل]لاووانگ توضیح می دهد: 'احتراق کرم است، انحطاط ناخوشایند است '
6. Ethnic minorities which traditionally practice inhumation are exempt from the government requirement of cremation, and are allotted special land for cemeteries.
[ترجمه ترگمان]اقلیت های قومی که به طور سنتی عمل می کنند از نیاز دولت به سوزاندن دفن زباله معاف هستند و زمین های ویژه برای قبرستان ها را اختصاص داده اند
[ترجمه گوگل]اقلیت های قومی که به طور سنتی انحطاط عمل می کنند از الزامات دولت برای کرم سازی معاف هستند و زمین های خاصی برای گورستان ها اختصاص داده می شود
7. In general, they adopt the inhumation, cremation and sea-burial.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، آن ها دفن زباله، دفن و دفن زباله را می پذیرند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، آنها ناخوشایند، سرخ شدن و دفن دریا را می پذیرند
8. Here Period V of late Roman date saw the imposition of an inhumation cemetery upon the earlier pattern of ditched enclosures.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، وی در اواخر تاریخ روم تحمیل یک قبرستان inhumation بر روی الگوی اولیه محوطه های ditched را مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]در اینجا دوره V تاریخ اواخر رومی، اعمال یک گورستان انحرافی بر روی الگوی پیشین از محوطه های خالی را مشاهده کرد
9. Most information about the later phases of the town has come from several late Roman inhumation cemeteries.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اطلاعات مربوط به فازه ای بعدی این شهر از چندین قبرستان late رومی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]بیشتر اطلاعات مربوط به مراحل بعدی شهر، از چندین گورستان ناامید کننده روم در اواخر رومی آمده است