1. The audience was becoming restive as they waited for the performance to begin.
[ترجمه ترگمان]وقتی منتظر بودند که نمایش شروع شود، تماشاچیان بی قرار شده بودند
[ترجمه گوگل]تماشاگران در حالیکه منتظر اجرای عملکرد بودند تماشا شد
2. Communist leaders struggled to rule over increasingly restive populations.
[ترجمه ترگمان]رهبران کمونیست در تلاش بودند تا بر جمعیت بیش از حد نا آرام حکومت کنند
[ترجمه گوگل]رهبران کمونیست تلاش کردند تا بر جمعیت هایی که به طور فزاینده ای نابود می شدند حکمرانی کنند
3. The crowd was growing increasingly restive.
[ترجمه ترگمان]جمعیت رو به افزایش می رفت
[ترجمه گوگل]جمعیت به طور فزاینده ای در حال رشد بود
4. The audience grew restive.
[ترجمه ترگمان]حضار ناراحت شدند
[ترجمه گوگل]مخاطبان رشد کردند
5. The men from Foss were restive.
[ترجمه ترگمان]مردانی که اهل Foss بودند، بی قرار بودند
[ترجمه گوگل]مردانی از فسس مجذوب بودند
6. Similar appeals to restive Protestant gunmen came Thursday from civic and church leaders and government officials.
[ترجمه ترگمان]درخواست مشابهی برای مردان مسلح پروتستان در روز پنج شنبه از رهبران مدنی و کلیسا و مقامات دولتی صادر شد
[ترجمه گوگل]پنجشنبه از رهبران مدنی و کلیسا و مقامات دولتی، درخواست های مشابهی را برای مردان مسلح رقیب پروتستان به بار آورد
7. If his wife is restive, he sees welfare as a positive invitation from the state for her to dissolve the marriage.
[ترجمه ترگمان]اگر همسر او نا آرام باشد، او رفاه را به عنوان یک دعوت مثبت از سوی دولت برای انحلال ازدواج می بیند
[ترجمه گوگل]اگر همسرش نافرمانی است، او رفاه را به مثابه دعوت مثبت از سوی دولت برای او برای ازدواج می بیند
8. The southern region was growing increasingly restive.
[ترجمه ترگمان]منطقه جنوبی به طور فزاینده ای ناآرام بود
[ترجمه گوگل]منطقه جنوبی به طور فزاینده ای در حال رشد بود
9. Her restive fingers toyed with the battered keys.
[ترجمه ترگمان]انگشتان بی قرار او با کلیدهای شکسته بازی می کرد
[ترجمه گوگل]انگشتان دست و پا گیر خود را با کلید های ضرب و شتم پرورش داد
10. Other restive ethnic groups will now be quicker to resort to arms.
[ترجمه ترگمان]دیگر گروه های سرکش قومی هم اکنون سریع تر به سلاح متوسل خواهند شد
[ترجمه گوگل]دیگر گروه های قومی غریب اکنون سریعتر به استفاده از اسلحه کمک خواهند کرد
11. The cool, restive Halls of the Passed echo with his prophetic voice of eternal wisdom.
[ترجمه ترگمان]The cool، of the با صدای prophetic از عقل سلیم به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]سالن های خنک و تکان دهنده از اکو گذر با صدای نبوت خود را از حکمت ابدی
12. When the singer was late, the audience grew restive.
[ترجمه ترگمان]وقتی که خواننده دیر شد، حضار ناراحت شدند
[ترجمه گوگل]وقتی خواننده دیر شد، تماشاگران گریه می کردند
13. If Kosovo remains unresolved and restive, the EU will not admIt'serbia as a member.
[ترجمه ترگمان]اگر کوزوو حل نشده و نا آرام باقی بماند، اتحادیه اروپا admit را به عنوان یک عضو قبول نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر کوزوو هنوز حل و فصل نشده است، اتحادیه اروپا به عنوان یک عضو به عنوان یک عضو نیست
14. It is restive, confused, gently millenarian.
[ترجمه ترگمان]رام و سردرگم و آرام و نرم است
[ترجمه گوگل]این محرک است، گیج شده، به آرامی هزاره
15. The government has done nothing to ease restrictions and manufacturers are growing restive.
[ترجمه ترگمان]دولت هیچ کاری برای کاستن از محدودیت ها انجام نداده است و تولید کنندگان ناآرام هستند
[ترجمه گوگل]دولت هیچ کاری برای کاهش محدودیت ها انجام نداده و تولیدکنندگان در حال رشد هستند