کلمه جو
صفحه اصلی

gurgitation


معنی : برق موجی از هوا
معانی دیگر : (مهجور) جوش زدن (آب)، فوران کردن، غلغل، جوش، موج، صدای موج

انگلیسی به فارسی

(مهجور) جوش زدن (آب)، فوران کردن


جراحی، برق موجی از هوا


انگلیسی به انگلیسی

• swirling movement of liquid moving rapidly; rise and fall like waves; bubbling up or surging motion (as of water)

مترادف و متضاد

برق موجی از هوا (اسم)
surge, gurgitation


کلمات دیگر: