کلمه جو
صفحه اصلی

evanesce


معنی : کم کم ناپدید شدن، بطرف صفر میل کردن، بتدریج محو و ناپدید شدن
معانی دیگر : محو شدن، ناپدید شدن (مثلا دود یا مه یا نور)، ستردن، زایل شدن، بتدریج محو و ناپدید شدن مانندبخار

انگلیسی به فارسی

کم‌کم ناپدید شدن، به‌تدریج محو و ناپدید شدن (مانند بخار)، (ریاضی) به ‌طرف صفر میل کردن


تبعیض، کم کم ناپدید شدن، بطرف صفر میل کردن، بتدریج محو و ناپدید شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: evanesces, evanescing, evanesced
• : تعریف: to disappear like a vapor; vanish into nothing.
متضاد: materialize
مشابه: die, dissipate, evaporate

- His momentary fame soon evanesced.
[ترجمه ترگمان] شهرت زودگذر او به زودی evanesced شد
[ترجمه گوگل] شهرت لحظه ای او به زودی از بین می رود

• dissipate, disappear, fade away

مترادف و متضاد

کم کم ناپدید شدن (فعل)
evanesce

بطرف صفر میل کردن (فعل)
evanesce

به تدریج محو و ناپدید شدن (فعل)
evanesce

dissipate


Synonyms: vanish, evaporate, disappear, fade away


جملات نمونه

An apparition evanescing into darkness.

شبحی که در تاریکی محو شد.



کلمات دیگر: