کلمه جو
صفحه اصلی

grippe


معنی : گریپ، انفلوانزا، نزله وبایی نای، زکام همه جا گیر
معانی دیگر : (پزشکی) سرماخوردگی، آنفلوانزا، نزله، grip طب نزله وبایی نای

انگلیسی به فارسی

( grip ) (پزشکی) نزله وبایی نای، زکام همه جا گیر، گریپ، انفلوانزا


گریپ، زکام همه جا گیر، نزله وبایی نای، انفلوانزا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: grippy (adj.)
• : تعریف: influenza.
مشابه: cold

• influenza, contagious viral disease characterized by fever and inflammation of the respiratory tract

مترادف و متضاد

گریپ (اسم)
common cold, influenza, grip, grippe

انفلوانزا (اسم)
influenza, flue, grip, grippe, flu

نزله وبایی نای (اسم)
grip, grippe

زکام همه جا گیر (اسم)
grippe

جملات نمونه

1. The grippe hit unusually severely that year.
[ترجمه ترگمان]آن سال آنفولانزا خیلی به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه گوگل]گریپ به طور غیرعادی در آن سال به شدت ضربه خورد

2. What is the transmission way of the grippe?
[ترجمه ترگمان]راه انتقال گریپ چیست؟
[ترجمه گوگل]راه انتقال از نوع گریپ چیست؟

3. She is down with la grippe and so is her cook .
[ترجمه ترگمان]اون مبتلا به سرماخوردگی شده و آشپز هم هست
[ترجمه گوگل]او با la grippe پایین است و آشپز او است

4. He promptly diagnosed her affliction as La Grippe, dosed her with hot whiskey (the remnants in the bottles for which Brissenden was responsible), and ordered her to bed. But Maria was refractory.
[ترجمه ترگمان]او فورا affliction را به عنوان La Grippe تشخیص داد، او را با ویسکی داغ و the را در بطری هایی که بریسندن مسئول آن بود تشخیص داد و به او دستور داد که بخوابد اما ماریا سرسخت بود
[ترجمه گوگل]او به سرعت به بیماری لاک گریپه مبتلا شد و با ویسکی گرم (باقی مانده ها در بطری هایی که مسئول آن بریزندن بود) را به او داد و به او دستور داد تا در رختخواب بماند اما ماریا مقاوم بود

5. He promptly diagnosed her affliction as La Grippe, dosed her with hot whiskey (the remnants in the bottles for which Brissenden was responsible), and ordered her to bed.
[ترجمه ترگمان]او فورا affliction را به عنوان La Grippe تشخیص داد، او را با ویسکی داغ و the را در بطری هایی که بریسندن مسئول آن بود تشخیص داد و به او دستور داد که بخوابد
[ترجمه گوگل]او به سرعت به بیماری لاک گریپه مبتلا شد و با ویسکی گرم (باقی مانده ها در بطری هایی که مسئول آن بریزندن بود) را به او داد و به او دستور داد تا در رختخواب بماند

6. Influenza ( or flu or grippe ): Acute viral infection of the upper or lower respiratory tract.
[ترجمه ترگمان]Influenza (یا آنفولانزا): عفونت حاد ویروسی نوع تنفسی فوقانی یا پایینی
[ترجمه گوگل]آنفلوآنزا (یا آنفولانزا یا گریپ): عفونت حاد ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی یا پایین

7. Sexy: The uncle of mouth of my home alley got a grippe.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]سکسی: عمو دهان کوچه خانه من یک نوع گریپ رو داشت


کلمات دیگر: