کلمه جو
صفحه اصلی

philology


معنی : علم زبان
معانی دیگر : (در اصل) دانش دوستی، علم طلبی، (بررسی متون به ویژه متون ادبی برای ارزیابی اصالت یا معانی و نکات دستوری و غیره) متن شناسی، (قدیمی) زبان شناسی (به ویژه زبان شناسی تاریخی و زبان شناسی تطبیقی) (امروزه بیشتر می گویند: linguistics)، زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی

انگلیسی به فارسی

علم زبان، زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی


فیلسوف، علم زبان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: philological (adj.), philologically (adv.), philologist (n.)
• : تعریف: the study of the historical development of the sounds, words, and other grammatical structures of a language or language group.

• linguistics; study of literary works in order to verify their authenticity
philology is the study of words, especially the history and development of the words in a particular language or group of languages.

مترادف و متضاد

علم زبان (اسم)
linguistics, philology

جملات نمونه

1. At the start of the novel Julia sees philology as a lifeless and uncreative pursuit.
[ترجمه ترگمان]در آغاز رمان، جولیا زبان شناسی را به عنوان یک تعقیب جانی و uncreative می بیند
[ترجمه گوگل]در ابتدای رمان، جولیا فیلولوژی را به عنوان یک پیگیری بی نظیر و غیرقابل انکار می بیند

2. Perchance my studies in Germanic Philology did much to make me aware of racial bonds that time and money have obscured.
[ترجمه ترگمان]مطالعات من در Philology آلمانی بسیار موجب شد که من از اوراق قرضه نژادی مطلع شوم که زمان و پول آن را مبهم کرده است
[ترجمه گوگل]تحصیلات من در Philology یونانی خیلی اهمیت داشت تا من از اوراق قرضه های نژادی آگاه شوم که زمان و پول مبهم شده است

3. Cornparative philology had not been invented.
[ترجمه ترگمان]زبان Cornparative اختراع نشده بود
[ترجمه گوگل]فنولوژی کورناتوری اختراع نشده است

4. This view of language brings philology to life for Julia; she suddenly sees its object as the product of individual creativity.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه زبان، زبان شناسی را برای جولیا به ارمغان می آورد؛ او به طور ناگهانی شی خود را به عنوان محصول خلاقیت فردی می بیند
[ترجمه گوگل]این دیدگاه زبان جولی را برای زندگی به ارمغان می آورد؛ او ناگهان شی خود را به عنوان محصول خلاقیت فردی می بیند

5. Classical philology is a subject and institutionalized as such.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی کلاسیک یک موضوع و نهادینه است
[ترجمه گوگل]فیلسوف کلاسیک یک موضوع و به عنوان نهادی است

6. Biography, bibliography and philology wait in attendance on literary appreciation; these four together cover the whole field of literary research.
[ترجمه ترگمان]زندگی نامه، کتابشناسی و زبان شناسی در حضور در زمینه درک ادبی صبر می کنند؛ این چهار نفر با هم کل حوزه تحقیقات ادبی را پوشش می دهند
[ترجمه گوگل]بیوگرافی، کتابشناسی و فیلسوفان در حضور ادبیات در انتظار حضور هستند؛ این چهار با هم تمام زمینه تحقیقات ادبی را پوشش می دهد

7. On its own terms, meanwhile, the new philology went from strength to strength.
[ترجمه ترگمان]در خلال این احوال، در همان حال، زبان شناسی جدید از قدرت به قدرت رسید
[ترجمه گوگل]در عین حال، فیلمی جدید از قدرت به قدرت رسیده است

8. But Nietzsche's motive in opting for classical philology, when he finally did so, was not simple.
[ترجمه ترگمان]اما انگیزه نیچه در انتخاب زبان شناسی کلاسیک، هنگامی که سرانجام این کار را کرد، ساده نبود
[ترجمه گوگل]اما انگیزه نیچه در انتخاب فیلسوف کلاسیک، هنگامی که او در نهایت این کار را انجام داد، ساده نبود

9. By subjects : philology, as in mathematics, Luo Wu Xue, Zhizhi school.
[ترجمه ترگمان]براساس موضوع: زبان شناسی، مانند ریاضیات، لو وو Xue، مدرسه Zhizhi
[ترجمه گوگل]با موضوعات فلسفی، به عنوان در ریاضیات، لوو وو Xue، مدرسه Zhizhi

10. In his works of literature and philology, there are many quotations from The Book of Changes.
[ترجمه ترگمان]در آثار ادبیات و زبان شناسی، نقل قول های زیادی از کتاب تغییرات وجود دارد
[ترجمه گوگل]در آثار ادبیات و شعر او نقل قول های بسیاری از کتاب تغییرات وجود دارد

11. The MingDynasty is a special time in the philology history, the philology work suffers muchneglects demotes.
[ترجمه ترگمان]The یک زمان خاص در تاریخ زبان شناسی است، کار زبان شناسی از muchneglects demotes رنج می برد
[ترجمه گوگل]MingDynasty زمان خاصی در تاریخ فلسفه است، کار فیلولوژی رنج بسیاری از demos

12. China's travelling philology and travelling literature are quite different.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی سفر چین و ادبیات سفر کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]فنلاند سفر و تبلیغات مسافرت چین کاملا متفاوت است

13. Reviewing philology phonology dialectology and lexis studying history, which aiming at the annotation of Lushi - chunqiu's. "
[ترجمه ترگمان]بررسی phonology philology و lexis در مطالعه تاریخ، که با هدف تفسیر of - chunqiu صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]بررسی دالوکولوژی فنولوژی زبان شناسی و مطالعه تاریخ لشکری ​​که هدف نهایی لوشویی - چونکیو است '

14. During the Qing Dynasty, philology was a mere handmaid of classical studies.
[ترجمه ترگمان]در زمان سلسله کینگ، زبان شناسی یک handmaid از مطالعات کلاسیک بود
[ترجمه گوگل]در دوران سلسله چینگ، فیلسوف تنها دستیار مطالعات کلاسیک بود

پیشنهاد کاربران

معنی اصلیش میشه "واژه شناسی" . کلمه linguistics هست که به معنی "زبان شناسی" عه.

philology ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: فقه اللغه
تعریف: مطالعۀ زبان و تاریخ آن با استفاده از آثار مکتوب|||متـ . لغت شناسی


کلمات دیگر: