کلمه جو
صفحه اصلی

guffaw


معنی : خنده بلند، قاه قاه، حرف مفت، قاه قاه خندیدن
معانی دیگر : قهقهه زدن، خنده ی بلند و خارج از نزاکت کردن

انگلیسی به فارسی

قاه قاه، قاه قاه خندیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a burst of loud or boisterous laughter.
مشابه: howl, roar

- The joke produced howls and guffaws from the audience.
[ترجمه ترگمان] این شوخی زوزه و خنده حضار را برانگیخت
[ترجمه گوگل] این شوخی باعث ایجاد جوش و ضعف در مخاطب شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: guffaws, guffawing, guffawed
• : تعریف: to emit a burst of loud or boisterous laughter.
مشابه: howl, roar

• loud laugh
burst into loud laughter
a guffaw is a very loud laugh. count noun here but can also be used as a verb. e.g. he guffawed and thumped his friend on the shoulder.

مترادف و متضاد

burst of laughter


Synonyms: belly laugh, deep laugh, howl, howling, laughter, loud laugh, roar, shout, shriek, snort


خنده بلند (اسم)
yak, boff, guffaw, haw-haw

قاه قاه (اسم)
guffaw

حرف مفت (اسم)
idle talk, guffaw, small talk, tattle, lockman

قاه قاه خندیدن (فعل)
guffaw

جملات نمونه

1. He guffawed with delight when he heard the news.
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را شنید قاه قاه خندید
[ترجمه گوگل]او وقتی که خبر را شنید خوشحال بود

2. We guffawed at what Graham had written.
[ترجمه ترگمان]ما به چیزی که گراه ام نوشته بود خندیدیم
[ترجمه گوگل]ما آنچه را که گراهام نوشته بود، فریب دادیم

3. He bursts into a loud guffaw.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند شروع به خندیدن می کند
[ترجمه گوگل]او به گاف با صدای بلند نفوذ میکند

4. He tried to ask her between guffaws what had happened.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد از او چیزی بپرسد که چه اتفاقی افتاده بود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از بینش هایش بپرسد چه اتفاقی افتاده است

5. As they guffawed loudly, the ticket collector arrived.
[ترجمه ترگمان]وقتی که آن ها با صدای بلند می خندیدند، collector رسید
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها با صدای بلند گفتند، جمع کننده بلیط وارد شد

6. She let out a loud guffaw.
[ترجمه ترگمان]و با صدای بلند قاه قاه خندید
[ترجمه گوگل]او گافو با صدای بلند را رها کرد

7. The announcement was greeted with loud guffaws.
[ترجمه ترگمان]این خبر را با صدای بلند تحسین کردند
[ترجمه گوگل]اعلامیه با صدای بلند گفو ها پذیرفته شد

8. The signalman guffawed at his own punchline then disappeared from view, closing the window after him.
[ترجمه ترگمان]The به لب هاش می خندیدند سپس از دید ناپدید شدند و پنجره را پشت سرش بستند
[ترجمه گوگل]سیگنالیستی که در خلال خلبان خودش فریاد زد، پس از ناپدید شدن، بسته شدن پنجره بعد از او را نادیده گرفت

9. Even Rick's problem with premature ejaculation got guffaws.
[ترجمه ترگمان]حتی مشکل ریک هم با آن بیرون آمدن آن ها هم خنده دار بود
[ترجمه گوگل]حتی مشکل ریک با انزال زودرس نیز گاه گاه می شود

10. He hemmed, he hawed, he guffawed.
[ترجمه ترگمان]قاه قاه خندید و قاه قاه خندید
[ترجمه گوگل]او او را می پوشاند، او خجالتی است

11. One of the court officers guffawed but turned his head before Kovitsky could spot him.
[ترجمه ترگمان]یکی از افسران دربار قاه قاه خندید و قبل از اینکه بتواند او را بشناسد، سرش را برگرداند
[ترجمه گوگل]یکی از ماموران دادگستری، پیش از اینکه Kovitsky بتواند او را تشخیص دهد، سرش را عوض کرد

12. A loud guffaw boomed out from the lounge and he glanced through the doorway, thankful to be out-of the way.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند از سالن بیرون آمد و از در بیرون را نگاه کرد، و از در بیرون رفت
[ترجمه گوگل]گاف با صدای بلند از اتاق نشیمن بیرون آمد و از طریق در ورودی نگاه کرد، سپاسگزار بود که از راه بیرون بیاید

13. He guffawed at his nonstop jokes, and continued to welcome him as his visit extended through the spring into the summer.
[ترجمه ترگمان]او با شوخی بی وقفه خود قاه قاه خندید و همچنان که بازدید او از بهار تا تابستان ادامه داشت، به استقبال او از او ادامه داد
[ترجمه گوگل]او در جوک های بی پایان خود را تکان داد و همچنان از سفر او به تابستان به او خوشامد گفت

14. He laughed, a coarse hearty guffaw.
[ترجمه ترگمان]خندید، خنده ای خشن از ته دل
[ترجمه گوگل]او خندید، یک خفیف خشن خشن

15. He is complacent very on the street guffaw is strolling.
[ترجمه ترگمان]از خیابانی که در خیابان مشغول پرسه زدن است خشنود است
[ترجمه گوگل]او بسیار خوشحال است در خیابان guffaw در حال قدم زدن است

When he heard his enemy was ill, he guffawed.

وقتی شنید که دشمنش مریض است، خنده بلند و نیش‌داری سر داد.


پیشنهاد کاربران

قهقه. خنده ی بلند
We guffawed at what Graham had written.

قاه قاه خندیدن ، قه قه خندیدن


کلمات دیگر: