1. a houseful of guests
یک خانه مهمان
2. He grew up in the houseful of women.
[ترجمه ترگمان]در یک خانه پر از زنان بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او در خانۀ زنان بزرگ شد
3. We've got a houseful of visitors at the moment.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در یک خانه مهمان داریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر داریم از بازدید کنندگان بازدید می کنیم
4. They had a houseful so we didn't stay.
[ترجمه ترگمان]در یک خانه مسکن داشتند، بنابراین ما اینجا نبودیم
[ترجمه گوگل]آنها خانه دار بودند، بنابراین ما اقامت نداشتیم
5. He grew up in a houseful of women.
[ترجمه ترگمان]در یک خانه پر از زنان بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او در خانهای از زنان بزرگ شد
6. I had a houseful of them.
[ترجمه ترگمان]خانه ای در آن خانه داشتم
[ترجمه گوگل]من از آنها خواسته بودم
7. You have to want a houseful of people in order to spend time at the stove and not resent it.
[ترجمه ترگمان]باید یک خانه پر از مردم برای صرف وقت کنار اجاق بگذاری و از آن بدت نیاید
[ترجمه گوگل]شما باید یک نفر از مردم را بخواهید تا در آشپزخانه صرف وقت کنید و از آن عذرخواهی نکنید
8. Having a houseful of relatives can be pretty stressful.
[ترجمه ترگمان]داشتن خانه ای از بستگان می تواند بسیار استرس زا باشد
[ترجمه گوگل]داشتن خانواده خویشاوندان می تواند بسیار استرس زا باشد
9. We had a houseful of guests last weekend.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته قبل یه مهمون خونه داشتیم
[ترجمه گوگل]ما آخر هفته آخر هفته مهمان مهمان بودیم
10. There was a houseful of guests.
[ترجمه ترگمان]یک خانه پر از میهمان خانه بود
[ترجمه گوگل]یک مهماندار بود
11. They entertained a houseful of guests.
[ترجمه ترگمان]در خانه ای از مهمان پذیرایی کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک نفر از مهمانان را سرگرم کردند
12. The house was mine, but I should not be able to keep a houseful of servants.
[ترجمه ترگمان]خانه مال من بود، اما نمی توانستم یک خانه پر از خدمتکاران را نگه دارم
[ترجمه گوگل]خانه من بود، اما من نباید قادر به نگهداری از بندگان بشری باشم
13. We were three glowing faces and three pairs of shining eyes in a houseful of mad black dancing ghosts.
[ترجمه ترگمان]سه چهره برافروخته و سه جفت چشم درخشان در یک خانه پر از ارواح خبیث و می رقصیدند
[ترجمه گوگل]ما سه چهره درخشان و سه جفت چشم درخشان در یک خانۀ ارواح رقص سیاه و سفید داشتیم
14. Any kid who has two parents who are interested in him and has a houseful of books isn't poor. Sam Levenson
[ترجمه ترگمان]هر بچه ای که دو پدر و مادری دارد که به او علاقه دارند و یک خانه پر از کتاب دارد، فقیر نیست \" سم Levenson \"
[ترجمه گوگل]هر بچه ای که دارای دو والدینی است که به او علاقه مند هستند و کتاب های خواندن دارد، فقیر نیست سام لونسون