resemblance

معنی : شباهت، همانندی، تشابه، همشکلی

معانی دیگر : همدیسی، همسانی، مانندگی، میزان همسانی یا همدیسی، (مهجور) ویژگی های ظاهری، مقایسه

انگلیسی به فارسی

شباهت، تشابه، همانندی، همشکلی، مقایسه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )

• (1) تعریف: the state or fact of showing similarity or likeness.
• مترادف: affinity, likeness, similarity, similitude
• متضاد: difference, dissimilarity

- The resemblance of the two boys was so striking that it was clear that they were related.

[ترجمه ترگمان] شباهت دو پسر چنان به هم می زد که معلوم بود قوم و خویشی دارند
[ترجمه گوگل] شباهت این دو پسر بسیار شگفت انگیز بود که روشن بود که آنها مرتبط بودند

• (2) تعریف: a particular point of similarity or likeness.
• مترادف: identity, similarity
• متضاد: difference, dissimilarity, distinction

- The two novels have several resemblances although their endings are quite different.

[ترجمه ترگمان] این دو رمان شباهت های زیادی دارند هر چند که پایان آن ها کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل] دو رمان چندین شباهت دارند، اگرچه انتهای آنها کاملا متفاوت است

• state of being alike, similarity; point of similarity; image, likeness
if there is a resemblance between two people or things, they are similar to each other.

مترادف و متضاد

شباهت (اسم)

analog, analogy, likeness, resemblance, semblance, analogue, proportion, equality, propinquity

همانندی (اسم)

analogy, likeness, resemblance, similarity, homogeny, likelihoood, self-identity

تشابه (اسم)

likeness, symmetry, resemblance, similarity, homogeny, simile, correspondence, correspondency

همشکلی (اسم)

resemblance

correspondence, similarity

Synonyms: affinity, alikeness, analogy, birds of a feather, carbon, carbon copy, clone, closeness, coincidence, comparability, comparison, conformity, counterpart, double, facsimile, image, kinship, likeness, like of, look-alike, parallel, parity, peas in a pod, ringer, sameness, semblance, simile, similitude, spitting image, two of a kind, Xerox

Antonyms: contrast, difference, dissimililarity, diversity

جملات نمونه

1. family resemblance

شباهت خانوادگی

2. strong resemblance

شباهت زیاد

3. their resemblance stops right here

درست در اینجا شباهت آن دو پایان می یابد.

4. there is no resemblance between these two carpets

هیچگونه همسانی بین این دو فرش وجود ندارد.

5. The resemblance between Susan and her sister was remarkable.

[ترجمه ترگمان]شباهت بین سوزان و خواهرش جالب بود
[ترجمه گوگل]شباهت بین سوزان و خواهر او قابل توجه بود

6. There was a distant resemblance between them.

[ترجمه ترگمان]هیچ شباهتی بین آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]یک شباهت دوردست میان آنها وجود داشت

7. Kehr bears a strong facial resemblance to her sister.

[ترجمه ترگمان]Kehr شباهت زیادی به خواهرش دارد
[ترجمه گوگل]کره دارای یک شباهت چهره قوی به خواهرش است

8. The hero, Danny, bears an uncanny resemblance to Kirk Douglas.

[ترجمه ترگمان]دنی، قهرمان دنی، شباهت عجیبی به کریک داگلاس دارد
[ترجمه گوگل]قهرمان، دنی، شباهت بی نظیری به کریک داگلاس دارد

9. She bears a striking resemblance to her mother.

[ترجمه ترگمان]شباهت قابل توجهی به مادرش دارد
[ترجمه گوگل]او شباهت چشمگیری به مادرش دارد

10. There was a clear family resemblance between all the brothers.

[ترجمه ترگمان]شباهتی بین همه برادرها بود
[ترجمه گوگل]شباهت شفاف خانواده بین همه برادران وجود داشت

11. The story has points of resemblance to a Hebrew myth.

[ترجمه ترگمان]این داستان دارای نقطه شباهت به افسانه عبری است
[ترجمه گوگل]داستان دارای نقاط شباهت به اسطوره عبری است

12. Their newest model bears a close resemblance to that of their rival competitor.

[ترجمه ترگمان]جدیدترین مدل آن ها شباهت زیادی به رقیب رقیب خود دارد
[ترجمه گوگل]جدیدترین مدل آنها، شباهت زیادی به رقیب رقیب خود دارد

13. Any resemblance of a character in this book to a living person is purely incidental.

[ترجمه ترگمان]هر گونه شباهت یک شخصیت در این کتاب به شخص زنده کاملا تصادفی است
[ترجمه گوگل]هر شباهت از یک شخصیت در این کتاب به یک فرد زنده کاملا اتفاقی است

14. She bears a faint resemblance to my sister.

[ترجمه ترگمان]شباهتی به خواهرم ندارد
[ترجمه گوگل]او شباهت ضعیفی با خواهر من دارد

15. Both children bear a very close resemblance to their father.

[ترجمه ترگمان]هر دو کودک شباهت بسیار نزدیکی به پدرشان دارند
[ترجمه گوگل]هر دوی این بچه ها بسیار مشابه با پدرشان هستند

There is no resemblance between these two carpets.

هیچ‌گونه هم‌سانی بین این دو فرش وجود ندارد.

family resemblance

شباهت خانوادگی

پیشنهاد کاربران

همانندی
شباهت

کلمات دیگر: