کلمه جو
صفحه اصلی

pharisaic


معنی : وابسته به فریسی، ریاکارانه
معانی دیگر : وابسته به فریسی ها (pharisee)، فریسی، زهد فروش، ریاکار، جانماز آب کش، خشکه مقدس، ریاکارانه
pharisaic(al)
وابسته به فریسیان، ریاکار، دورو، خشکه مقدس

انگلیسی به فارسی

وابسته به فریسی، ریاکارانه


pharisaic، وابسته به فریسی، ریاکارانه


انگلیسی به انگلیسی

• emphasizing religious observance over sincere belief; hypocritical

مترادف و متضاد

وابسته به فارسی (صفت)
pharisaic

ریاکارانه (صفت)
pharisaic


کلمات دیگر: