کلمه جو
صفحه اصلی

phlebotomize


معنی : خون گرفتن، خون گرفتن از، رگ زدن، حجامت کردن
معانی دیگر : (پزشکی) حجامت کردن، خونگیری کردن، طب حجامت کردن

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) حجامت کردن، رگ زدن


فلبوتومیز کردن، خون گرفتن، رگ زدن، خون گرفتن از، حجامت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• draw blood, open a vein for medical purposes (also phlebotomise)

مترادف و متضاد

خون گرفتن (فعل)
deplete, bleed, blood, phlebotomize

خون گرفتن از (فعل)
bleed, phlebotomize

رگ زدن (فعل)
phlebotomize

حجامت کردن (فعل)
phlebotomize


کلمات دیگر: