1. the inopportune arrival of the guests panicked my wife
ورود نابهنگام مهمانان زنم را دستپاچه کرد.
2. her statement was very inopportune
گفته ی او خیلی بی موقع بود.
3. The dismissals came at an inopportune time.
[ترجمه ترگمان]از زمان inopportune، از کار اخراج شده بود
[ترجمه گوگل]اخراج ها در زمان نامناسب رخ داد
4. I'm afraid you've called at rather an inopportune moment .
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تا یک لحظه بی موقع تماس گرفتی
[ترجمه گوگل]من می ترسم که شما به جای یک لحظه نابهنگام تماس گرفتید
5. They arrived at an inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک لحظه نامناسب وارد شدند
[ترجمه گوگل]آنها به لحاظ نامناسب رسیدند
6. I'm sorry, you've called at an inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]متاسفم، شما در یک لحظه نامناسب تماس گرفتید
[ترجمه گوگل]متاسفم، شما در لحظه ای نامناسب نامیده اید
7. He called at an inopportune moment, when we were about to go out.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای بعد، هنگامی که می خواستیم برویم بیرون، او را صدا زد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه نابهنگام، زمانی که ما قصد داشتیم بیرون برویم، تماس گرفتیم
8. The affair happened at the most inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه این ماجرا اتفاق بدی افتاد
[ترجمه گوگل]این مسأله در لحظه ناپایدار اتفاق افتاد
9. But Minh Mang s measures came at an inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]اما اقدامات مین مین در لحظه ای نامناسب انجام گرفت
[ترجمه گوگل]اما اقدامات مین مانگ در لحظه نامناسب رخ داد
10. Telemarketers always seem to call at the most inopportune moments.
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می آید که همیشه در لحظات بدی به سر می برد
[ترجمه گوگل]همیشه به نظر می رسد که Telemarketers در لحظات ناپایدار تماس بگیرند
11. But inopportune woman just right is not in the home.
[ترجمه ترگمان]اما حق با زن تو نیست، درست در خانه نیست
[ترجمه گوگل]اما زن نابجا فقط درست در خانه نیست
12. She is always bobbing up at the most inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در لحظه نامناسب بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]او همیشه در لحظه ای ناپایدار است
13. He is always bobbing up at the most inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در لحظه نامناسب بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]او همیشه در لحظه ناپایدار است
14. She's prone to at the most inopportune moments.
[ترجمه ترگمان]او در مواقع نامناسب از هر جهت مخالف است
[ترجمه گوگل]او در لحظات ناپایدار تر است
15. She's prone to giggling at the most inopportune moments.
[ترجمه ترگمان]در هر لحظه ممکن است با هم حرف بزند
[ترجمه گوگل]او معتقد است که در لحظات نامطلوب درگیر است