کلمه جو
صفحه اصلی

forethought


معنی : احتیاط، دوراندیشی، مال اندیشی، اندیشه قبلی
معانی دیگر : پیش اندیشی، آینده نگری

انگلیسی به فارسی

دور اندیشی، مال اندیشی، احتیاط، اندیشه قبلی


پیش بینی، احتیاط، دوراندیشی، اندیشه قبلی، مال اندیشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a thinking about beforehand, esp. in order to make provision for an eventuality; anticipation; prudence.
متضاد: impetuosity, rashness
مشابه: calculation, prudence

• foresight, advance planning, thinking out in advance
forethought is the practice of thinking carefully about what will be needed, or about what the consequences of something will be.

مترادف و متضاد

احتیاط (اسم)
reserve, nicety, vigilance, reservation, caution, guard, precaution, prudence, discretion, forethought, circumspection

دوراندیشی (اسم)
foresight, forethought

مال اندیشی (اسم)
foresight, prognosis, prognoses, perspective, forethought, providence

اندیشه قبلی (اسم)
forethought

mental preparedness


Synonyms: anticipation, canniness, caution, deliberation, discreetness, discretion, far-sightedness, foresight, gumption, judgment, planning, precaution, premeditation, providence, provision, prudence, sense


Antonyms: hindsight, ignorance, thoughtlessness


جملات نمونه

1. In life, as in chess, forethought wins.
[ترجمه Sobhan] در زندگی، همانند شطرنج، دوراندیشان برنده میشوند
[ترجمه ترگمان]در زندگی همانند شطرنج، forethought برنده می شود
[ترجمه گوگل]در زندگی، به عنوان در شطرنج، ذهنیت برنده می شود

2. We had had the forethought to book places in advance.
[ترجمه ترگمان]ما هم پیش از پیش پیش هم رفته بودیم
[ترجمه گوگل]ما پیش بینی کرده بودیم که مکان ها را پیش ببریم

3. He had made the remark completely without forethought.
[ترجمه ترگمان]او بدون فکر قبلی این حرف را زده بود
[ترجمه گوگل]او این سخن را بدون هیچ دلیلی ساخته بود

4. With a little more forethought we could have bought the house we really wanted.
[ترجمه ترگمان]با کمی تامل بیشتر می توانستیم خانه ای را که واقعا می خواستیم خریدیم
[ترجمه گوگل]با کمی دقت بیشتر می توانستیم خانه ای را که واقعا می خواستیم خریداری کنیم

5. With a little forethought many accidents could be avoided.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط و احتیاط زیاد می توان از بسیاری از حوادث اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]با کمی دقت، بسیاری از حوادث ممکن است اجتناب شود

6. She was appalled at her own lack of forethought.
[ترجمه ترگمان]او از عدم اطلاع قبلی خود به وحشت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او با کمبود دغدغه خود دچار ترس شد

7. Some forethought and preparation is necessary before you embark on the project.
[ترجمه ترگمان]پیش از شروع پروژه، پیش از شروع پروژه با احتیاط و آمادگی لازم است
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به پروژه بپیوندید، پیش بینی و آماده سازی لازم است

8. No one had the forethought to bring a map.
[ترجمه ترگمان] هیچ کس قبل از اینکه نقشه پیدا کنه، پیش نرفت
[ترجمه گوگل]هیچ کس دلیلی برای آوردن یک نقشه نداشت

9. He had had the forethought to book in advance.
[ترجمه ترگمان]پیش از پیش پیش خود فکر کرده بود که در پیش است
[ترجمه گوگل]او پیش بینی کرده بود که کتاب را پیش ببرد

10. It is extremely unclear how much forethought went into the selection of Cu Chi as the location for the Division headquarters.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بسیار مبهم است که تا چه حد forethought در انتخاب of چی به عنوان محل ستاد تقسیم شد
[ترجمه گوگل]بسیار ناچیز است که چقدر پیش بینی شده به انتخاب کیه چی به عنوان محل برای ستاد Division تبدیل شده است

11. But a little forethought will help you avoid the drudgery of mixing, baking and cooking your New Year spread.
[ترجمه ترگمان]اما یک دوراندیشی کوچک به شما کمک می کند تا از جان کندن، پخت و پخت سال نو خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اما کمی پیش بینی شده به شما کمک خواهد کرد که از پیچ و خم مخلوط کردن، پخت و پخت و پز سال نو گسترش خود را اجتناب کنید

12. They had had the forethought to post him in the garden.
[ترجمه ترگمان]پیش خود فکر کرده بودند که در باغ او را پست کنند
[ترجمه گوگل]آنها پیش بینی کرده بودند که او را در باغ بفرستند

13. No, fair do's, it takes a lot of forethought to come up with that one.
[ترجمه ترگمان]نه، منصفانه است، پیش از این هم پیش خود فکر کرده ام که پیش از این باید پیش برویم
[ترجمه گوگل]نه، منصفانه، خیلی پیش بینی می شود که آن را بیاورد

14. Perhaps they are just more practised in forethought, especially if they have children.
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها در احتیاط بیشتری عمل کرده باشند، به خصوص اگر بچه دار شوند
[ترجمه گوگل]شاید آنها در پیش دقت تمرکز بیشتری داشته باشند، به خصوص اگر آنها فرزندان داشته باشند

پیشنهاد کاربران

با فکر قبلی


کلمات دیگر: