1. Educationists should build the capacities of the spirit of inquiry, creativity, entrepreneurial and moral leadership among students and become their role model. A. P. J. Abdul Kalam
[ترجمه ترگمان]educationists باید ظرفیت ها را از روح پرسشگری، خلاقیت، کارآفرینی و رهبری اخلاقی در میان دانش آموزان و تبدیل آن ها به الگوی آن ها، بسازد الف پی جی Abdul
[ترجمه گوگل]متخصصان آموزش و پرورش باید ظرفیت روحیه پرسوجوی، خلاقیت، رهبری کارآفرینی و اخلاقی را در میان دانش آموزان ایجاد نمایند و به عنوان الگو نقش خود را بسازند A P J Abdul Kalam
2. Educationists have allied with development theorists to extend these ideas to the Third World.
[ترجمه ترگمان]educationists با نظریه پردازان توسعه هم کاری کرده اند تا این ایده ها را به دنیای سوم بسط دهند
[ترجمه گوگل]متخصصان تحصیلات با نظریه پردازان توسعه همبستگی دارند تا این ایده ها را به جهان سوم گسترش دهند
3. Educationists must modify or supplement teacher training courses soas to cater for those who will work in rural schools.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان باید دوره های آموزشی معلمی را اصلاح یا تکمیل کنند تا افرادی که در مدارس روستایی کار خواهند کرد را برآورده کند
[ترجمه گوگل]متقاضیان تحصیلات باید دوره های آموزش معلم را اصلاح یا تکمیل کنند تا بتوانند برای کسانی که در مدارس روستایی کار می کنند، تامین شود
4. The object of educationist to prepare the young to educate themselves throughout their live.
[ترجمه ترگمان]هدف of این است که جوانان را برای تحصیل در طول زندگی خود آماده سازند
[ترجمه گوگل]هدف آموزش و پرورش برای آماده سازی جوان برای تحصیل خود در طول زندگی خود را
5. Christopher Alexander is an active architectural theorist, educationist and architect in the modern western architectural field.
[ترجمه ترگمان]کریستوفر الکساندر یک نظریه پرداز معماری فعال، educationist و معمار در زمینه معماری مدرن غربی است
[ترجمه گوگل]کریستوفر الکساندر نظریه پرداز معماری، آموزشگر و معمار فعال در زمینه معماری مدرن غرب است
6. It is a home of famous ideologist, politics, educationist.
[ترجمه ترگمان]این خانه ideologist، سیاست، educationist مشهور است
[ترجمه گوگل]این خانه ایده آلیست مشهور، سیاست، آموزشگر است
7. Zhang Shanlei, a modern famous philologist, educationist and clinician, took high reputation in TCM circle.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Shanlei، philologist مشهور مدرن، educationist و متخصص بالینی، در دایره TCM به شهرت رسید
[ترجمه گوگل]ژانگ شانلی، فیلمی شناسی معروف و متخصص، متخصص و متخصص، شهرت زیادی در دایره TCM داشت
8. The famous mathematics educationist, Hans Freudenthal thinks mathematicilization and study are a process of development. Mr.
[ترجمه ترگمان]هانس Freudenthal، استاد مشهور ریاضی، فکر می کند که mathematicilization و مطالعه یک فرآیند توسعه هستند آقای
[ترجمه گوگل]هانس فروودنتال، متخصص ریاضیات، معتقد است که ریاضیات و مطالعه یک فرآیند توسعه است آقای
9. Mr wang is the famous educationist and composer who merely creates piano works in our country.
[ترجمه ترگمان]آقای وانگ، آهنگساز و آهنگ ساز مشهور است که تنها باعث خلق آثار پیانو در کشور ما می شود
[ترجمه گوگل]آقای وانگ آموزشیگر معروف و آهنگساز است که فقط کارهای پیانو را در کشور ما ایجاد می کند
10. Herbart is a famous educationist of Germany. He was also considered to be the representative of traditional education and had received the severe attack for that at the same time.
[ترجمه ترگمان]Herbart یکی از educationist مشهور آلمان است او همچنین به عنوان نماینده آموزش سنتی در نظر گرفته شد و حمله ای شدید به آن زمان را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]هربرت تحصیلات معروف آلمان است او همچنین به عنوان نماینده آموزش سنتی در نظر گرفته شده است و در همان زمان برای آن حمله شدید انجام داده است
11. He is an educationist who was respected when alive and mourned now dead.
[ترجمه ترگمان]او فردی است که در زمان زنده بودن مورد احترام بوده است و در حال حاضر مرده است
[ترجمه گوگل]او تحصیلکرده است که زمانی زنده و عزادار شده است که اکنون مرده است
12. As the earliest thinker and educationist, Coufucius had deepest influence in Ancient times in China.
[ترجمه ترگمان]به عنوان اولین متفکر و educationist، Coufucius دارای بیش ترین تاثیر در روزگار باستان در چین بود
[ترجمه گوگل]کوفیکوس، به عنوان اولین متفکر و متفکر، در دوران باستان در چین عمیقا نفوذ داشته است
13. Jaspers was a famous humanism educationist of Germany in the 20 th Century.
[ترجمه ترگمان]Jaspers در قرن بیستم humanism humanism از آلمان بود
[ترجمه گوگل]یاسپرس در قرن بیست و یکم تحصیلکرده معروف انسان گرایی آلمان بود
14. Are we getting our money's worth? An eminent educationist is now asking it loud and clear.
[ترجمه ترگمان]پولش رو داریم؟ یک افسر برجسته برجسته اکنون آن را با صدای بلند و واضح مطرح می کند
[ترجمه گوگل]آیا ارزش پول ما را می گیریم؟ یک متفکر برجسته اکنون صدای بلند و روشن آن را میپرسد