معنی : خود بینی، خودپسندی، خود پرستی
egocentrism
معنی : خود بینی، خودپسندی، خود پرستی
انگلیسی به انگلیسی
• self-centeredness, self-importance, egotism
مترادف و متضاد
خود بینی (اسم)
vanity, arrogance, assumption, insolence, conceit, egoism, egotism, egocentrism, self-importance, self-conceit
خودپسندی (اسم)
self-confidence, egotism, self-satisfaction, egocentrism, selfhood, self-admiration, self-assertion, self-assurance, self-conceit
خود پرستی (اسم)
egoism, egotism, egocentrism, narcissism, self-worship
جملات نمونه
1. Egocentrism acts to maintain the structural status quo.
[ترجمه ترگمان]Egocentrism عمل می کند تا وضعیت موجود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]Egocentrism برای حفظ وضعیت موجود ساختار عمل می کند
[ترجمه گوگل]Egocentrism برای حفظ وضعیت موجود ساختار عمل می کند
2. Egocentrism takes the form of an inability to differentiate between perceptual events and mental constructions.
[ترجمه ترگمان]Egocentrism شکل ناتوانی در تمایز بین رویداده ای ادراکی و ساخت های ذهنی را به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]اوج گرایی به شکل ناتوانی در تمایز بین حوادث ادراکی و ساختارهای ذهنی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]اوج گرایی به شکل ناتوانی در تمایز بین حوادث ادراکی و ساختارهای ذهنی شکل می گیرد
3. Egocentrism can be viewed as acting to inhibit disequilibrium.
[ترجمه ترگمان]Egocentrism را می توان به عنوان عمل برای مهار disequilibrium در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]Egocentrism را می توان به عنوان اقدام به مهار عدم تعادل
[ترجمه گوگل]Egocentrism را می توان به عنوان اقدام به مهار عدم تعادل
4. But as the egocentrism of other periods gradually diminished, so does the egocentrism of adolescence with continued development.
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که the دیگر به تدریج کاهش یافت، egocentrism دوران بلوغ با توسعه مستمر ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]اما همانطور که خودخواهی از دوره های دیگر به تدریج کاهش یافت، عقل گرایی نوجوانی با توسل به توسعه ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]اما همانطور که خودخواهی از دوره های دیگر به تدریج کاهش یافت، عقل گرایی نوجوانی با توسل به توسعه ادامه می یابد
5. These characteristics are egocentrism, centration, a lack of reversibility, and the inability to follow transformations.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها عبارتند از: egocentrism، centration، فقدان of، و ناتوانی در پیروی از تبدیلات
[ترجمه گوگل]این ویژگی ها عبارتند از خودت، مرکزیت، فقدان برگشت پذیری و عدم توانایی پیروی از تحولات
[ترجمه گوگل]این ویژگی ها عبارتند از خودت، مرکزیت، فقدان برگشت پذیری و عدم توانایی پیروی از تحولات
6. Adolescent Egocentrism Egocentrism is a constant companion of cognitive development.
[ترجمه ترگمان]نوجوان Egocentrism نوجوان یک همدم دایمی برای رشد شناختی است
[ترجمه گوگل]Egocentrism نوجوانی Egocentrism یک همسایه ثابت از توسعه شناختی است
[ترجمه گوگل]Egocentrism نوجوانی Egocentrism یک همسایه ثابت از توسعه شناختی است
7. As development proceeds, egocentrism slowly wanes and is revived in a different form when new cognitive structures are attained.
[ترجمه ترگمان]همانطور که توسعه ادامه می یابد، egocentrism به آرامی کاهش می یابد و به شکل متفاوتی احیا می شود که ساختارهای شناختی جدید به دست می آیند
[ترجمه گوگل]به عنوان پیشرفت های حاصل از رشد، خودکارش گرایی به آرامی از بین می رود و هنگامی که ساختارهای شناختی جدید بدست می آید، در شکل دیگری احیا می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان پیشرفت های حاصل از رشد، خودکارش گرایی به آرامی از بین می رود و هنگامی که ساختارهای شناختی جدید بدست می آید، در شکل دیگری احیا می شود
8. Now, egocentrism has a meaning in common English which means to be selfish.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، egocentrism یک معنی در زبان انگلیسی مشترک دارد که به معنای خودخواه بودن است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، خودمحوری دارای معنی مشترک انگلیسی است که به معنی خودخواهی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، خودمحوری دارای معنی مشترک انگلیسی است که به معنی خودخواهی است
9. It takes energy and motivation to overcome one's egocentrism.
[ترجمه ترگمان]این کار انرژی و انگیزه لازم برای غلبه بر egocentrism فرد را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]انرژی و انگیزه برای غلبه بر خودکارشناسی، طول می کشد
[ترجمه گوگل]انرژی و انگیزه برای غلبه بر خودکارشناسی، طول می کشد
10. All this is concurrent with a decline in intellectual egocentrism and an increased ability to see the viewpoint of others.
[ترجمه ترگمان]همه اینها همزمان با کاهش در egocentrism فکری و توانایی فزاینده برای دیدن دیدگاه دیگران است
[ترجمه گوگل]همه اینها همزمان با کاهش عزت نفس ذهنی و افزایش توانایی دیدن دیدگاه دیگران است
[ترجمه گوگل]همه اینها همزمان با کاهش عزت نفس ذهنی و افزایش توانایی دیدن دیدگاه دیگران است
11. In this respect, the concrete operational child is liberated from the intellectual egocentrism of the previous period.
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، کودک عملیاتی بتن از the فکری دوره قبلی آزاد می شود
[ترجمه گوگل]در این راستا، فرزند عملیاتی بتنی از عقلانیت عقلانی دوره قبلی آزاد شده است
[ترجمه گوگل]در این راستا، فرزند عملیاتی بتنی از عقلانیت عقلانی دوره قبلی آزاد شده است
12. The significance of adolescent idealistic feelings for adolescent behavior are explored later in this chapter in the discussion of adolescent egocentrism.
[ترجمه ترگمان]اهمیت احساسات idealistic نوجوان برای رفتار نوجوان بعد از آن در این فصل در بحث درباره egocentrism نوجوان مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اهمیت احساسات آرمان گرایانه نوجوانان برای رفتار نوجوانان بعدا در این فصل در بحث عقلانیت نوجوانی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اهمیت احساسات آرمان گرایانه نوجوانان برای رفتار نوجوانان بعدا در این فصل در بحث عقلانیت نوجوانی مورد بررسی قرار می گیرد
13. Clearly, Nietzsche's superman philosophy is a type of optimistic view of life but it has always been misunderstood as preaching hero worships and egocentrism.
[ترجمه ترگمان]به طور واضح، فلسفه سوپرمن یک نوع نگرش خوش بینانه نسبت به زندگی است، اما همیشه به عنوان قهرمانان موعظه کننده و egocentrism مورد سو تعبیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]واضح است که فلسفه سوپرمن نیچه یک نوع دیدگاه خوش بینانه از زندگی است اما همیشه به عنوان قهرمان موعظه و عرفان شناسی اشتباه گرفته شده است
[ترجمه گوگل]واضح است که فلسفه سوپرمن نیچه یک نوع دیدگاه خوش بینانه از زندگی است اما همیشه به عنوان قهرمان موعظه و عرفان شناسی اشتباه گرفته شده است
14. In today's point of view, it is what we so call egocentrism.
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه امروز، آن چیزی است که ما آن را egocentrism می نامیم
[ترجمه گوگل]در دیدگاه امروز، این همان چیزی است که ما آن را عقل گرایی می نامیم
[ترجمه گوگل]در دیدگاه امروز، این همان چیزی است که ما آن را عقل گرایی می نامیم
پیشنهاد کاربران
خودمحوری
خود محوری ( روانشناسی )
خود محور گرایی ( روانشناسی )
egocentrism ( روانشناسی )
واژه مصوب: خودمحوری
تعریف: تمایل به تمرکز بر نیازها و مسائل فردی به جای نیازها و مسائل گروه یا اجتماعی که فرد به آن تعلق دارد
واژه مصوب: خودمحوری
تعریف: تمایل به تمرکز بر نیازها و مسائل فردی به جای نیازها و مسائل گروه یا اجتماعی که فرد به آن تعلق دارد
خودمحور
کلمات دیگر: