1. A newly constructed police encampment on the outskirts of the city underlines that the authorities are prepared for any eventuality.
[ترجمه ترگمان]یک اردوگاه تازه ساخته شده پلیس در حومه شهر تاکید می کند که مقامات برای هر گونه احتمال آماده هستند
[ترجمه گوگل]یک محوطه پلیس ساخته شده در حومه شهر بر این نکته تاکید دارد که مقامات برای هر گونه امکان پذیر آماده شده اند
2. We were like a terrible gypsy encampment.
[ترجمه ترگمان] ما مثل یه اردوی کولی بودیم
[ترجمه گوگل]ما مثل یک کوهستان وحشیانه کولی بودیم
3. He proposed fencing the homeless out of their encampment in Golden Gate Park.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بی خانمان ها را از اردوگاه در پارک گلدن گیت بیرون کنند
[ترجمه گوگل]او پیشنهادی برای محاصره بی خانمانها را از پارک های طلایی دروازه خود را ارائه داد
4. As he left the encampment behind, a slim, ragged figure emerged from the undergrowth to intercept him.
[ترجمه ترگمان]وقتی از اردوگاه دور شد، هیکلی باریک و ژنده پوش از میان بوته های به هم تنیده زیر درختان بیرون آمد تا او را غافلگیر کند
[ترجمه گوگل]وقتی که او در سمت چپ باقی مانده بود، یک چهره باریک و پهن شده از زیرزمینی ظاهر شد تا او را دستگیر کند
5. In and around the Union encampment, of course, were many assemblages of wounded belonging to both sides.
[ترجمه ترگمان]البته در اطراف اردوگاه تعداد زیادی از افراد مجروح از هر دو طرف بودند
[ترجمه گوگل]مطمئنا در داخل و اطراف محل اتحادیه اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از زخمیان متعلق به هر دو طرف بودند
6. Footman: Murlocs? Here? They must have an encampment nearby!
[ترجمه ترگمان]footman: Murlocs؟ اینجا؟ حتما اردوگاه همین نزدیکی ها هست!
[ترجمه گوگل]Footman: Murlocs؟ اینجا؟ آنها باید یک مجتمع در نزدیکی دارند!
7. The encampment got into quiet in the sounds of snowslide sporadically.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه ساکت و آرام به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]اردوگاه به صورت پراکنده در صدای اسطوخودوس آرام شد
8. The 75-person encampment in Boise, Idaho, will send "consumer zombies" to wander around in silent protest of what they view as unnecessary spending.
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه ۷۵ نفره در بویزی، (آیداهو)، \"زامبی های مصرف کننده\" را برای گردش در اعتراض ساکت از آنچه که آن ها به عنوان هزینه های غیر ضروری تماشا می کنند، ارسال می کند
[ترجمه گوگل]لابی 75 نفره در بویز، آیداهو، 'زامبی مصرف کننده' را برای اعتراض در اعتراض به آنچه که آنها به عنوان هزینه های غیر ضروری می بینند، ارسال می کنند
9. The angry Bark crushed Indian encampment and killed the murderer.
[ترجمه ترگمان]یه سگ عصبانی که اردوگاه هندی رو له کرده و قاتل رو کشته
[ترجمه گوگل]این خشم عصبانی باعث خرد شدن اردوگاه اردن و کشتن قاتل شد
10. Their encampment was in the mountains.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه آن ها در کوهستان بود
[ترجمه گوگل]اردوگاه آنها در کوه بود
11. There was a tributary creek that ran about a quarter of a mile from the encampment.
[ترجمه ترگمان]نهر کوچکی بود که حدود یک ربع فرسنگ از اردوگاه دور می شد
[ترجمه گوگل]یک درخت عرعری وجود داشت که حدود یک چهارم یک مایل از لایحه بود
12. Robinson said Wednesday that he had a misunderstanding with Brown over what constituted an encampment.
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه رابینسون اعلام کرد که با براون در مورد آنچه اردوگاه را تشکیل می دهد سو تفاهمی دارد
[ترجمه گوگل]رابینسون روز چهارشنبه گفت که او با برون سوء تفاهم بر سر چگونگی تشکیل یک کمپ است
13. He'd expected a clandestine rendezvous - curtained windows, locked doors - not a gypsy encampment.
[ترجمه ترگمان]او انتظار داشت که یک قرار ملاقات مخفی با پرده های مخملی، دره ای بسته، نه یک اردوگاه کولی
[ترجمه گوگل]او انتظار داشت که یک پنجره مخفیانه - پنجره های پرده ای، درهای قفل شده - و نه یک مکان کولی
14. He crossed the road well ahead of the militiamen and rode into the encampment where the wedding was still being celebrated.
[ترجمه ترگمان]از جاده خارج شد و به اردوگاه دشمن که هنوز در آن جشن عروسی برگزار نشده بود، گذشت
[ترجمه گوگل]او از جاده به خوبی پیش از نیروهای شبه نظامی فرار کرد و به اردوگاهی که عروسی هنوز جشن گرفته می شد
15. It was like asking yourself to recall the lay-out of a Bronze Age encampment.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که از خودت بخوای که از اردوگاه عصر برنزی به یاد بیاری
[ترجمه گوگل]مثل خواندن خودتان به یاد آوردن چیدمان یک چتربازی برنز بود