کلمه جو
صفحه اصلی

feud


معنی : عداوت، عداوت کردن
معانی دیگر : (دشمنی سخت و دراز مدت به ویژه میان دو خانواده یا طایفه) دشمنی دیرین، خصومت خانوادگی، عداوت ریشه دار، دشمنی کردن (به طور شدید و دراز مدت)، خصومت ورزیدن، زمینی که در مقابل خدمت به ارباب در اختیار رعیت قرار داده می شد، جنگ ونزاع، n : feod : قرون وسطی حق موروثی

انگلیسی به فارسی

عداوت، دشمنی، جنگ، عداوت کردن، ( feod =) (قرون وسطی) حق موروثی


دشمنی، عداوت، عداوت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a deep, long-lasting hostility, esp. between families or other related groups, and sometimes with outbreaks of violence.
مترادف: blood feud, vendetta
مشابه: animosity, antagonism, bad blood, enmity, hostility, ill will

- No one remembers how the feud started, but the two brothers haven't spoken to each other in years.
[ترجمه ترگمان] هیچ کس به یاد نمی آورد که این دشمنی چگونه آغاز شد، اما دو برادر در طول سال ها با یکدیگر صحبت نکرده اند
[ترجمه گوگل] هیچ کس به یاد نمی آورد که چطور آغاز شد، اما دو برادر در سالها با یکدیگر صحبت نکرده اند

(2) تعریف: a quarrel or argument.
مترادف: altercation, argument, contention, disagreement, dispute, dissension, falling-out, fight, quarrel, row, strife
مشابه: clash, conflict, discord, squabble

- A feud broke out among the workers in connection with the proposed strike.
[ترجمه ترگمان] دشمنی بین کارگران در ارتباط با اعتصاب پیشنهادی آغاز شد
[ترجمه گوگل] در ارتباط با اعتصاب پیشنهاد شده، در میان کارگران یک دشمنی ایجاد شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: feuds, feuding, feuded
• : تعریف: to carry on a feud.
مترادف: altercate, argue, contend, disagree, dispute, fight, quarrel
مشابه: clash, conflict, dissent, squabble

- The two families have been feuding for fifty years.
[ترجمه ترگمان] این دو خانواده به مدت پنجاه سال دشمنی داشته اند
[ترجمه گوگل] این دو خانواده پنجاه ساله فریاد زده اند

• enmity, vendetta, antagonism, continuing conflict (especially between families); row, argument
be involved in a bitter and lengthy quarrel
a feud is a long-lasting and bitter dispute.
if two people or groups feud, there is a feud between them.

مترادف و متضاد

Synonyms: be at daggers with, be at odds, bicker, brawl, clash, contend, dispute, duel, quarrel, row, squabble, war


عداوت (اسم)
hatred, animosity, enmity, hostility, feud, rancor, odium

عداوت کردن (فعل)
hate, war, feud

major argument; estrangement


Synonyms: altercation, bad blood, bickering, broil, combat, conflict, contention, contest, controversy, disagreement, discord, dispute, dissension, enmity, faction, falling out, fight, fracas, grudge, hostility, quarrel, rivalry, row, run-in, squabble, strife, vendetta


Antonyms: agreement, comradeship, friendship


fight bitterly; fall out


Antonyms: agree, make peace, socialize


جملات نمونه

1. the two families' feud had lasted one hundred years
دشمنی آن دو خانواده صد سال طول کشیده بود.

2. they decided to bury their feud
آنان تصمیم گرفتند که دشمنی خود را کنار بگذارند.

3. Because of a family feud, he never spoke to his wife's parents for years.
[ترجمه ترگمان]به خاطر دشمنی خانوادگی، او سال ها با پدر و مادر همسرش صحبت نکرده بود
[ترجمه گوگل]به علت دغدغه خانواده، او سالها با والدین همسرش صحبت نکرده بود

4. The feud smouldered on for years.
[ترجمه ترگمان]این کینه سال ها در حال سوختن بود
[ترجمه گوگل]این دشمنی سالهاست

5. The incident started a family feud.
[ترجمه ترگمان]این حادثه دشمنی خانوادگی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]این حادثه یک فاجعه خانوادگی را آغاز کرد

6. They had a long-running feud over money.
[ترجمه گلی افجه] آنها بخاطر پول مدتها دعوا داشتند
[ترجمه ترگمان]اونا یه دعوای طولانی با پول داشتن
[ترجمه گوگل]آنها دچار غارت دراز مدت بیش از پول بودند

7. Sadly, the feud sums up the relationship between Lord Bath and the man who succeeds him.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این دشمنی که بین لرد بث و مردی که به او کمک کرده بود، زیاد است
[ترجمه گوگل]متأسفانه، دشمن ارتباط بین لرد حمام و مردی را که او را موفق می کند خلاصه می کند

8. The feud with the Catholics goes back to the 11th century.
[ترجمه ترگمان]دشمنی با کاتولیک ها به قرن یازدهم باز می گردد
[ترجمه گوگل]دشمنی با کاتولیکها به قرن 11 میرسد

9. Relatives claim that a feud with white racists, which they say police ignored, points to something more sinister.
[ترجمه ترگمان]بستگان مدعی هستند که دشمنی با racists سفید، که می گویند پلیس نادیده گرفته می شود، به چیز دیگری sinister اشاره می کند
[ترجمه گوگل]به گفتهی همکاران، دشمنی با نژادپرستی سفید، که آنها می گویند پلیس نادیده گرفته شده است، به چیزی شومتری اشاره می کند

10. Tupac stoked the feud, claiming to have slept with Biggie Smalls's wife, Smalls threatened to get his own back.
[ترجمه ترگمان]Tupac این دشمنی را تحریک کرده بود که ادعا می کرد با زن Biggie خوابیده است و تهدیدش می کند که به خانه خودش برگشته است
[ترجمه گوگل]توپاک دچار خصومت شد و ادعا کرد که با همسر Biggie Smalls خوابیده است، Smalls تهدید به بازگشت او شده است

11. After the feud he refused to allow Jamila to visit her parents.
[ترجمه ترگمان]بعد از دشمنی، او از دیدن خاله جمیله به دیدن پدر و مادرش امتناع کرد
[ترجمه گوگل]پس از نبرد او از اجازه دادن Jamila به بازدید از پدر و مادر خود اجازه داد

12. That feud is a lot of nonsense.
[ترجمه ترگمان]این دشمنی خیلی مزخرفه
[ترجمه گوگل]این دشمنی بسیار بی معنی است

13. They want a finish to the feud . . . and a different ending.
[ترجمه ترگمان]اونا یه پایان متفاوت با یه پایان متفاوت می خوان
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند به دشمنی پایان دهند و انتهای دیگر

14. When the feud broke out into the open, it exposed a slew of corruption charges from both camps.
[ترجمه ترگمان]وقتی این دشمنی به فضای باز رسید، تعداد زیادی از اتهامات فساد از هر دو اردوگاه در معرض دید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که این غارت به داخل باز شد، تعداد زیادی از اتهامات فساد را از هر دو اردوگاه به نمایش گذاشت

15. Maybe there would be a feud over her!
[ترجمه ترگمان]شاید دشمنی با او در میان باشد!
[ترجمه گوگل]شاید دشمنی بیش از او وجود داشته باشد!

The two families' feud had lasted one hundred years.

دشمنی آن دو خانواده صد سال طول کشیده بود.


Those two tribes are always feuding over water.

آن دو قبیله همیشه سر آب با هم خصومت می‌ورزند.


پیشنهاد کاربران

خصومت دشمنی داشتن
feud
fuel سوخت
feud with sbover sth
our tribes feud with eachother over the territory

۱ - کینه/عداوت/ دشمنی/خصومت خانوادگی دیرینه
• Long feuding families
۲ - دشمنی/ خصومت داشتن
• The two neighbors feud over years

noun
[count] : a long and angry fight or quarrel between two people or two groups
The workers' feud with management concerns health benefits◀️ and pay increases.
Because of a family feud, they did not see each other for a◀️ decade.
◀️? Iran vs America : what's behind the feud
دشمنی، خصومت، کشمکش، ستیزه و دعوای جدی و طولانی مدت بین دو گروه یا دو نفر

یک اسم دیگه هم هست که BLOOD FEUD نام داره
noun
[count] : a very long fight between two families or groups in which each group kills members of the other group in order to punish the group for earlier murders
این کلمه میشه برادرکشتگی یا قتل افراد گروه مقابل به دلیل انتقام گرفتن از قتل هایی که گروه مقابل انجام داده

برای این کلمه معنی های دشمنی ، کینه ، عداوت بهتره

خصومت زیاد معنی نمیده از یه کلمه دیگه استفاده میشه


کلمات دیگر: