کلمه جو
صفحه اصلی

fetal


معنی : جنینی، رویانی، وابسته به جنین
معانی دیگر : (وابسته به جنین یا زهسان) زهسانی

انگلیسی به فارسی

جنینی، وابسته به جنین


جنین، جنینی، رویانی، وابسته به جنین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or having the characteristics of an unborn young of a higher mammal, in the later stages of development.

• of or pertaining to a fetus

مترادف و متضاد

جنینی (صفت)
embryonic, fetal, germinal, foetal

رویانی (صفت)
embryonic, fetal, foetal

وابسته به جنین (صفت)
fetal

جملات نمونه

1. fetal salvage
نجات جنین

2. He was asleep there, curled up in the fetal position.
[ترجمه ترگمان]او آنجا خوابیده بود و در حالت جنینی خود را جمع کرده بود
[ترجمه گوگل]او در آنجا خواب میبیند، در موقعیت جنین پیچ خورده است

3. Fetal, infant and early childhood mortality and maternity related deaths to women of reproductive age are the classes of mortality examined.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان و مرگ و میر کودکان در دوران کودکی و مرگ و میر مربوط به زایمان به زنان در سن باروری، کلاس های مرگ و میر مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مرگ و میر جنین، نوزاد و نوزادان و مرگ و میر ناشی از زایمان به زنان سن باروری، طبقات مرگ و میر مورد بررسی قرار می گیرند

4. The available evidence does not support routine continuous fetal heart rate monitoring during all labours.
[ترجمه ترگمان]شواهد موجود از نظارت مداوم ضربان قلب جنین در طول تمام رنج ها پشتیبانی نمی کنند
[ترجمه گوگل]شواهد موجود در تمام کارهای روزانه مانیتورینگ قلب دائمی را پشتیبانی نمی کند

5. This pattern of impaired fetal growth has now been shown to be linked to cardiovascular disease.
[ترجمه ترگمان]هم اکنون نشان داده شده است که این الگوی رشد جنین در ارتباط با بیماری های قلبی و عروقی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نشان داده شده است که این الگو از رشد رشد جنین به بیماری قلبی عروقی مرتبط است

6. Her body resumes its fetal position and Jakhaila relaxes into sleep.
[ترجمه ترگمان]بدن او به جنین باز می گردد و Jakhaila به خواب می رود
[ترجمه گوگل]بدن او موقعیت جنین خود را باز می کند و جاهلیا به خواب می رود

7. State regulation protective of fetal life after viability thus has both logical and biological justifications.
[ترجمه ترگمان]قوانین ایالتی حفاظت از زندگی جنین پس از زیست پذیری، هر دو توجیه منطقی و بیولوژیکی دارد
[ترجمه گوگل]مقررات دولتی محافظت از زندگی جنین پس از زنده ماندن بنابراین هر دو توجیه منطقی و بیولوژیکی است

8. Insomnia Fetal movement, physical discomfort and fears about the future all hinder sleep.
[ترجمه ترگمان]حرکت Fetal، ناراحتی جسمی و ترس از آینده مانع خواب است
[ترجمه گوگل]بی خوابی جنبش جنینی، ناراحتی فیزیکی و ترس از آینده، همه مانع خواب می شوند

9. I curled up in a fetal position after the Elimination Ritual and waited for sleep to come.
[ترجمه ترگمان]بعد از مراسم فارغ التحصیلی، من به شکل جنینی خود را جمع و جور کردم و منتظر ماندم تا بخوابم
[ترجمه گوگل]من بعد از رفع حوادث در یک موقعیت جنین از خواب بیدار شدم و منتظر بودم که خواب بیاید

10. He was in a fetal position, trying even in death to nestle like a spoon with others.
[ترجمه ترگمان]او در یک حالت جنینی بود و سعی می کرد حتی در مرگ، مثل یک قاشق با دیگران، او را در آغوش بگیرد
[ترجمه گوگل]او در یک موقعیت جنینی بود، حتی در صورت مرگ به عنوان یک قاشق با دیگران تلاش می کند

11. Usually expressed as the ratio of fetal deaths; i. e. the number of fetal deaths per 000 live births.
[ترجمه ترگمان]معمولا به عنوان میزان مرگ جنین بیان می شد، من E تعداد مرگ چند هزار تولد زنده
[ترجمه گوگل]معمولا به عنوان نسبت مرگ و میر جنین بیان می شود؛ من e تعداد مرگ و میر جنین در هر 1000 تولد زنده است

12. Maternal diet is only one of the many factors that can lead to fetal growth retardation.
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی مادر تنها یکی از فاکتورهای بسیاری است که می تواند به عقب ماندگی رشد جنین منجر شود
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی مادر تنها یکی از عوامل بسیاری است که می تواند منجر به عقب ماندگی رشد جنین شود

13. Infants also have a memory for stories or music they heard repeatedly in late fetal life.
[ترجمه ترگمان]کودکان همچنین دارای حافظه برای داستان یا موسیقی هستند که در اواخر زندگی جنین شنیده بودند
[ترجمه گوگل]نوزادان همچنین دارای خاطره ای برای داستان ها و موسیقی هایی هستند که بارها و بارها در زندگی مجدد جنین شنیده اند

14. Adequate control is very important, because grand mal seizures may harm the fetus or even precipitate fetal death.
[ترجمه ترگمان]کنترل کافی خیلی مهم است، چون ممکن است او به جنین صدمه بزند یا جنین را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]کنترل کافی بسیار مهم است، زیرا تشنجهای بزرگ مال ممکن است به جنین آسیب برساند یا حتی باعث مرگ جنین شوند

15. Most studies entailing isolation of intestinal epithelial cells invitro and subsequent grafting invivo have used intact undifferentiated fetal endoderm.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مطالعات که منجر به جداسازی سلول های اپی تلیال روده می شوند، و پیوند بعدی پیوند، از جنین جنین سالم استفاده کرده اند
[ترجمه گوگل]اکثر مطالعات مستلزم جداسازی سلولهای اپیتلیال روده و invivo بعد از پیوند با اندودرم جنین نامتقارن است

پیشنهاد کاربران

دوران جنینی


کلمات دیگر: