کلمه جو
صفحه اصلی

elk


معنی : گوزن شمالی
معانی دیگر : رجوع شود به: moose

انگلیسی به فارسی

گوزن شمالی


گوزن، گوزن شمالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: elk, elks
(1) تعریف: a large deer of northern Europe and Asia that has large antlers shaped like a palm with extended fingers.

(2) تعریف: a large deer of North America that has large, spreading antlers; wapiti.

(3) تعریف: a light, pliable leather made from the hide of horses, cows, or calves, and tanned and treated to resemble elk hide.

• large antlered deer (type of animal)
an elk is the largest type of deer, sometimes two metres high at the shoulder and with big, flattened antlers.

مترادف و متضاد

گوزن شمالی (اسم)
elk, reindeer, moose

جملات نمونه

1. Equality in access to Montana elk is not basic to the maintenance or well-being of the Union.
[ترجمه ترگمان]تساوی در دسترسی به گوزن شمالی مونتانا برای حفظ یا رفاه اتحادیه نیست
[ترجمه گوگل]برابری در دسترسی به گوزن مونتانا برای نگهداری یا رفاه اتحادیه پایه نیست

2. Since elk can also wreak havoc in cropland and forestry plantations, a record 70,000 animals are being culled this hunting season.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گوزن شمالی نیز می تواند زمین های زراعی و جنگلداری را تخریب کند، رکورد ۷۰ هزار حیوان در این فصل شکار در حال جمع آوری است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زیتون همچنین می تواند باعث تخریب در گیاهان زراعی و جنگل ها شود، در این فصل شکار، رکورد 70،000 حیوان مورد هدف قرار می گیرد

3. Chief Black Elk, who welcomed Mormon trade, came to the rescue by offering squatting rights.
[ترجمه ترگمان]رئیس بلک الک، که از تجارت مورمون استقبال کرد، با ارائه حقوق چمباتمه زده به نجات رسید
[ترجمه گوگل]رئیس بلک الک، که از تجارت مورمون استقبال کرد، با ارائه حقوق نشیمن به نجات رسید

4. Look, here are some elk and here's the camp, the hunting camp with tipis.
[ترجمه ترگمان]ببین، اینجا یک گوزن شمالی و اینجاست، اردوگاه شکار با tipis
[ترجمه گوگل]ببینید، در اینجا برخی از زاغه و در اینجا اردوگاه، اردوگاه شکار با tipis

5. Families survive winter with a freezer full of elk steaks and deer salami.
[ترجمه ترگمان]خانواده ها در زمستان با یک فریزر پر از گوشت گوزن و سوسیس deer زنده می مانند
[ترجمه گوگل]خانواده ها در زمستان با یک فریزر پر از استیک گوز و salami گوزن زنده ماندند

6. Elk are prized by big-game hunters who come from near and far to pursue the animal for sport.
[ترجمه ترگمان]Elk توسط شکارچیان بازی بزرگ که از نزدیک و دور برای دنبال کردن حیوانات برای ورزش می آیند، باارزش هستند
[ترجمه گوگل]خربزه ها توسط شکارچیان بازی بزرگ که از نزدیک و دور از حیوانات برای ورزش دنبال می شوند، مورد توجه هستند

7. There was also the elk head.
[ترجمه ترگمان]سر گوزن هم بود
[ترجمه گوگل]همچنین سر شاخدار وجود داشت

8. I will try to smell like an elk.
[ترجمه ترگمان] سعی می کنم بوی گوزن رو حس کنم
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد بوی مانند یک خروس را بپوشم

9. With few bears and wolves about these days, elk rule their forest habitat.
[ترجمه ترگمان]با چند خرس و گرگ در حدود این روزها، گوزن شمالی را در محل سکونت forest قرار می دهد
[ترجمه گوگل]با چند خرس و گرگ در مورد این روزها، زیتون زیتون جنگل خود را اداره می کند

10. The buffalo and elk hide are decorated with red cloth and beads, sewn with a sinew.
[ترجمه ترگمان]پوست بوفالو و گوزن شمالی با پارچه قرمز و مهره با یک تار تزیین شده اند
[ترجمه گوگل]پنهان بوفالو و گوزن با پارچه قرمز و مهره تزئین شده است، با یک مشت زدن

11. We have seen hundreds of the elk and bighorn sheep that attract visitors, yet they still arouse a sense of wonder.
[ترجمه ترگمان]ما صدها گوسفند گوزن شمالی و bighorn را دیده ایم که بازدیدکنندگان را جذب می کنند، با این حال آن ها هنوز حس شگفتی ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]ما شاهد صدها گوسفند شلوغ و گوزن داریم که جذابیت را جذب می کنند، با این حال هنوز شگفتی ایجاد می کنند

12. There are still close to 000 elk wintering in Yellowstone and perhaps double that number summering in the park.
[ترجمه ترگمان]هنوز حدود ۱۰۰۰ گوزن شمالی در Yellowstone wintering و شاید دو برابر آن number در پارک را دو برابر کند
[ترجمه گوگل]هنوز هم نزدیک به 000 زلزله یخ در یلوستون وجود دارد و شاید دو برابر این تعداد در پارک باشد

13. When the inebriated elk was freed, it lay for a while on the ground, seemingly unconscious.
[ترجمه ترگمان]وقتی گوزن شمالی آزاد شد، مدتی روی زمین دراز کشید، به ظاهر ناخودآگاه
[ترجمه گوگل]وقتی که گوزن نابجا آزاد شد، برای مدتی بر روی زمین، به نظر می رسید ناخود آگاه بود

14. I just want to sell elk a respirator.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خوام یه دستگاه تنفس مصنوعی بفروشم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم که یک الکترود را بلند کنم

15. Back on Kimball Mountain, with trigger pulled, the elk herd disperses, except for my cow.
[ترجمه ترگمان]به پشت کوه نوسترومو که ماشه را کشیده بود، گوزن شمالی ناپدید شد، به جز گاو من
[ترجمه گوگل]در کوه کیمبال کوه، با کمانش کشیده شده، گاو خروس به جز گاو من پراکنده است

پیشنهاد کاربران

واپیتی یا اِلک ( نام علمی: Cervus canadensis ) گونه ای گوزن بومی شرق آسیا و آمریکای شمالی است. این گوزن خویشاوند نزدیک مرال ( بومی اروپا و غرب آسیا ) و گوزن ژاپنی است و از هر دو آن ها بزرگتر است.

از Deer بزرگتره
ولی moose از همشون بزرگتره


کلمات دیگر: