1. English derives in the main from the common Germanic stock.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی در اصل از بازار مشترک آلمانی به دست می آید
[ترجمه گوگل]انگلیسی در اصل از سهام مشترک آلمانی است
2. The Franks were originally a loose confederation of Germanic tribes.
[ترجمه ترگمان]فرانک در اصل یک کنفدراسیون نامنسجم قبایل ژرمنی بود
[ترجمه گوگل]فرانک ها در اصل یک کنفراس خالی از قبایل ژرمنی بودند
3. English is a West Germanic dialect.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی گویش آلمانی غربی است
[ترجمه گوگل]انگلیسی گویش غرب غربی است
4. He asked in his Germanic English if I was enjoying France.
[ترجمه ترگمان]از زبان آلمانی خود پرسید که آیا از فرانسه لذت بردم
[ترجمه گوگل]اگر از فرانسه لذت بردم، او در انگلیس انگلیسی خواند
5. She had an almost Germanic regard for order.
[ترجمه ترگمان] اون تقریبا از \"آلمانی\" - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]او تقریبا هرمنوتیک را برای نظم داشت
6. The Germanic mind is highly amenable to the belief in correspondences between the Universe and Man - between microcosm and macrocosm.
[ترجمه ترگمان]ذهن ژرمنی به شدت متمایل به اعتقاد به correspondences بین عالم صغیر و بشر بین عالم صغیر و macrocosm است
[ترجمه گوگل]ذهن ژرمن بسیار معتدل است به اعتقاد به مکاتبات بین جهان و انسان - بین microcosm و macrocosm
7. His accent, always strong, has grown much more Germanic with age.
[ترجمه ترگمان]لهجه اش همیشه قوی است، با این سن و سال بیشتر آلمانی می شود
[ترجمه گوگل]لهجه او، همیشه قوی است، با سن خیلی بیشتر آلمانی شده است
8. Erda, as she appears in Germanic mythology; and Cerridwen, goddess of intelligence and knowledge in Celtic mythology.
[ترجمه ترگمان]Erda، همان طور که در اساطیر ژرمنی به نظر می رسد، و Cerridwen، الهه هوش و دانش در اساطیر سلتی
[ترجمه گوگل]Erda، به عنوان او در اساطیر آلمانی به نظر می رسد؛ و Cerridwen، الهه هوش و دانش در اساطیر سلتیک
9. Perchance my studies in Germanic Philology did much to make me aware of racial bonds that time and money have obscured.
[ترجمه ترگمان]مطالعات من در Philology آلمانی بسیار موجب شد که من از اوراق قرضه نژادی مطلع شوم که زمان و پول آن را مبهم کرده است
[ترجمه گوگل]تحصیلات من در Philology یونانی خیلی اهمیت داشت تا من از اوراق قرضه های نژادی آگاه شوم که زمان و پول مبهم شده است
10. Any work which demonstrated ancient Germanic culture was seized upon and given official patronage.
[ترجمه ترگمان]هر کاری که فرهنگ آلمانی باستانی را به نمایش می گذاشت، مورد توجه و حمایت رسمی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هر کاری که فرهنگ آلمانی باستان را نشان داد، تحت حمایت و حمایت رسمی قرار گرفت
11. The basic social unit in ancient Germanic tribes was the clan.
[ترجمه ترگمان]واحد اجتماعی اساسی قبایل ژرمنی باستان قبیله بود
[ترجمه گوگل]واحد اساسی اجتماعی قبیله های قرون وسطایی قبیله قبیله بود
12. Unlike many of the Germanic tribes from whom they exacted tribute, these Asiatics had no permanent homes and no kings.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بسیاری از قبایل ژرمنی که از آن ها خراج می گرفتند، این Asiatics خانه دایمی نداشتند و شاه نداشتند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بسیاری از قبایل ژرمنی که از آنها ادای احترام می کردند، این آسیایی ها خانه های دائمی و پادشاهان نداشتند
13. The Germanic cavalry often had morning stars made entirely of iron.
[ترجمه ترگمان]سواره نظام آلمانی اغلب صبح ستارگان را از آهن ساخته بود
[ترجمه گوگل]سواره نظام آلمان اغلب ستاره های صبح را به طور کامل از آهن ساخته بود
14. While the Germanic tribes were not always engaged in warfare, they were in a state of constant preparation for it.
[ترجمه ترگمان]در حالی که قبایل ژرمنی وارد جنگ نبودند، در حالت آمادگی همیشگی برای آن بودند
[ترجمه گوگل]در حالی که قبایل ژرمن همواره درگیر جنگ نبودند، در حال آماده سازی برای آن بودند
15. The nineteenth century Germanic philologist Jakob Grimm believed that grammatical gender was in some sense a more advanced form of natural gender.
[ترجمه ترگمان]در قرن نوزدهم، یاکوب گریم، دانشمند آلمانی، معتقد بود که جنسیت دستوری در برخی موارد نوعی گرایش پیشرفته تر از جنس طبیعی است
[ترجمه گوگل]جاکوب گریمم، فیلسوف آلمانی، قرن نوزدهم معتقد بود که جنس گرامری به نوعی جنبه پیشرفته ای از جنس طبیعی است