1. egyptians used to embalm the corpses of their dear ones
مصری ها لاشه ی عزیزان خود را مومیایی می کردند.
2. once again the spring will embalm the woods and fields
بار دیگر بهار جنگل و دشت ها را خوشبو خواهد کرد.
3. In books, are embalmed the greatest thoughts of all ages.
[ترجمه حبیب بهبهانی] تفکرات بدیع جامانده از تماعی اعصار ، اندرونی کتب را عطرباران می سازند.
[ترجمه ترگمان]در کتاب ها بزرگ ترین افکار در تمام سنین باقی است
[ترجمه گوگل]در کتابها، بزرگترین اندیشه های تمام سنین است
4. His deeds are embalmed in the hearts of the people.
[ترجمه حبیب بهبهانی] بازخورد افعال وی ، در میان قلوب ملت حک شده است .
[ترجمه ترگمان]اعمال او در قلب مردم مومیایی شده است
[ترجمه گوگل]اعمال او در قلب مردم تعبیه شده است
5. The corpse was preserved from decay by embalming.
[ترجمه حبیب بهبهانی] آنچه مانع ازبین رفتن لاشه اجساددرطول دهه های متمادی میشده ، عمل مومیائی کردن متوفیان بوده است. .
[ترجمه ترگمان]جسد جسد رو از مرگ مومیایی کردن
[ترجمه گوگل]جسد از بین بردن با بوی بد دهان حفظ شد
6. The Egyptians used to embalm the bodies of their deadkings and queens.
[ترجمه حبیب بهبهانی] مویائی ساختن اجساد بی جان شاهان و ملکه ها ، درمیان مصریان باستان ، بعنوان سنت رواج داشته است.
[ترجمه ترگمان]مصری ها از مومیایی کردن اجساد of و ملکه های خود استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]مصری ها برای بدنسازی و مرغ ها خود را بوی بد دهان می کردند
7. Now they are being embalmed - dutifully and reverentially, as befits faithful but defunct servitors of mankind.
[ترجمه ترگمان]اکنون آن ها با وظیفه شناسی و reverentially، چنانکه شایسته خادم وفادار اما از کار رفته بشر است، تدهین می شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها سنگدل هستند - شایسته و مهربانانه، همانطور که خدمتگزاران وفادار و ماندگار انسان است
8. His body was embalmed.
[ترجمه ترگمان]بدنش مومیایی شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او سنگدلی بود
9. Embalming is a sanitary, cosmetic, and preservative process through which the body is prepared for interment.
[ترجمه ترگمان]embalming یک فرآیند بهداشتی، آرایشی و نگهدارنده است که بدن برای دفن بر روی آن آماده می شود
[ترجمه گوگل]گلدوزی یک فرآیند بهداشتی، آرایشی و نگهدارنده است که از طریق آن بدن برای مصلحت آماده می شود
10. Roses embalmed the air.
[ترجمه ترگمان]گل های رز، هوا را معطر می ساختند
[ترجمه گوگل]گل سرخ از گلدان های هوا استفاده می شود
11. It was not included in the main embalming course.
[ترجمه ترگمان]این مکان در مسیر اصلی embalming قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]این در دوره اصلی بلامانع بود
12. The tutor was, who embalmed 500 cases per year and also ran a hairdressing business.
[ترجمه ترگمان]معلم خصوصی بود که در هر سال ۵۰۰ مورد embalmed کرد و همچنین یک کار hairdressing انجام داد
[ترجمه گوگل]معلم بود که 500 مورد در سال را مالحظه می کرد و همچنین یک شرکت آرایشگری را اداره می کرد
13. He looked as if he were embalmed.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسید که انگار مومیایی است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید که اصلاح طلبی است
14. Cats, we embalm at Bubastis.
[ترجمه ترگمان]گربه ها، ما تو \"Bubastis\" می خوابیم
[ترجمه گوگل]گربه، ما در Bubastis شامپو داریم
15. The Egyptians used to embalm the bodies of their dead kings.
[ترجمه ترگمان]مصریان از مومیایی کردن اجساد پادشاهان مرده خود استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]مصری ها به بدن های پادشاهان مرده خود بدنسازی می کردند