کلمه جو
صفحه اصلی

elbow grease


معنی : خرحمالی، نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین
معانی دیگر : (عامیانه) کار سخت بدنی، کد یمین کارپرزحمت، کارسخت

انگلیسی به فارسی

نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) vigorous physical exertion, as in doing work.
مشابه: toil

• physical effort, hard work
elbow grease is the effort and energy that you use when doing physical work like rubbing or polishing; an informal expression.

مترادف و متضاد

خرحمالی (اسم)
grind, slog, moil, fag, corvee, drudgery, elbow grease, plod, punisher, taskwork, hackwork, spadework

نیروی حاصله از کاردستی (اسم)
elbow grease

کد یمین (اسم)
elbow grease

hard work


Synonyms: blood sweat and tears, effort, exertion, labor, muscle, oomph, oomph, physical effort, strain, strength, sweat, sweat of one's brow, toil, travail


جملات نمونه

1. Elbow grease gives the best polish.
[ترجمه ترگمان]روغن Elbow بهترین لاک را به شما می دهد
[ترجمه گوگل]گریس آرنج بهترین لهستانی است

2. It took a considerable amount of polish and elbow grease before the brass shone like new.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برنجی مثل نو برق بزنند، مقدار زیادی روغن و روغن خورده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه برنج به عنوان جدید ظاهر شود، میزان قابل توجهی از چربی لهستانی و آرنج را در بر گرفت

3. The polish needs a certain amount of elbow grease to apply.
[ترجمه ترگمان]لاک به مقدار مشخصی از روغن ماهی نیاز دارد تا به کار رود
[ترجمه گوگل]لهستانی نیاز به مقدار مشخصی از روغن زیتون برای اعمال می کند

4. You'll need to use some elbow grease to get that floor clean.
[ترجمه ترگمان]باید از چند تا چربی استفاده کنی تا کف اتاق رو تمیز کنی
[ترجمه گوگل]شما باید از یک گریس آرنج استفاده کنید تا کف آن پاک شود

5. Pioneering vision is required, and elbow grease!
[ترجمه ترگمان]تصویر Pioneering لازم است و گریس بازو!
[ترجمه گوگل]چشم انداز پیشگام مورد نیاز است، و روغن آرنج!

6. They now need to put some real elbow grease into promoting the product.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال حاضر نیاز دارند تا مقدار کمی از چربی زیر را در تبلیغ محصول قرار دهند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون باید یک گری واقعی را در جهت ارتقاء محصول قرار دهند

7. Grant: Elbow grease? can I buy that? Is it expensive?
[ترجمه ترگمان]روغن سوخته؟ میتونم اینو بخرم؟ گرونه؟
[ترجمه گوگل]گرانت: چربی آرنج؟ آیا می توانم آن را بخرم؟ آیا گران است؟

8. The young man needs to use a little elbow grease; he is too slack altogether.
[ترجمه ترگمان]جوان باید از یک آرنج کوتاه به استفاده استفاده کند؛ او خیلی شل و وارفته است
[ترجمه گوگل]مرد جوان نیاز به استفاده از گریس کمی آرنج دارد؛ او خیلی پایین است

9. If you use a bit of elbow grease you'll get the floor clean.
[ترجمه ترگمان]اگر از یک تکه از elbow استفاده کنی، زمین را تمیز می کنی
[ترجمه گوگل]اگر از کمی روغن گاو استفاده می کنید، کف پا را تمیز می کنید

10. Elbow grease give the best polish.
[ترجمه ترگمان]روغن چرب، بهترین لاک ناخن دنیا را به شما می دهد
[ترجمه گوگل]گریس آرنج بهترین لهستانی را ارائه می دهد

11. Using the right tool can save a lot of elbow grease.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ابزار مناسب می تواند مقدار زیادی از چربی بازو را ذخیره کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از ابزار مناسب می توانید مقدار زیادی چربی آرنج را ذخیره کنید

12. Hopefully, this knowledge will save many householders a great deal of elbow grease!
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، این دانش بسیاری از مالکان را به مقدار زیادی از چربی بازو حفظ خواهد کرد!
[ترجمه گوگل]امیدوارم، این دانش بسیاری از صاحبان مزرعه را از مقادیر زیادی از روغن زیتون نجات دهد!

13. Cleaning Thanks to the availability of steam, cleaning is now a simple task, taking very little effort and no elbow grease.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن با در دسترس بودن بخار، تمیز کردن در حال حاضر کار ساده ای است و تلاش بسیار کمی و بدون چربی انجام می شود
[ترجمه گوگل]تمیز کردن با توجه به در دسترس بودن بخار، تمیز کردن در حال حاضر یک کار ساده است، تلاش بسیار کمی و بدون گریس آرنج

14. I give the pink botty a thorough good scrub, putting in plenty of elbow grease.
[ترجمه ترگمان]من لباس صورتی درست و حسابی می پوشم و کلی روغن داغ می کنم
[ترجمه گوگل]من یک بطری صورتی را یک اسکراب خوب خوب میگذارم و مقدار زیادی چربی آن را میگذارم

پیشنهاد کاربران

زورِ بازو


کلمات دیگر: