کلمه جو
صفحه اصلی

gargle


معنی : غرغره، گلو شویی، غرغره کردن
معانی دیگر : داروی غرغره، حلق شویه، صدایی مثل صدای غرغره در آوردن، نامفهوم حرف زدن

انگلیسی به فارسی

غرغره، گلو شویی، غرغره کردن


گول زدن، غرغره، گلو شویی، غرغره کردن


انگلیسی به انگلیسی

• gurgling sound; mouthwash, liquid used for gargling
gurgle, make a gargling noise; rinse out the mouth with mouthwash
when you gargle, you wash your throat by filling your mouth with liquid, tilting your head back, and breathing out through your mouth, making a bubbling noise.

مترادف و متضاد

rinse the mouth with liquid


Synonyms: irrigate, swish, trill, use mouthwash


غرغره (اسم)
pulley, spool, gargle, gargling

گلو شویی (اسم)
gargle

غرغره کردن (فعل)
gurgle, gargle

جملات نمونه

1. this gargle will soothe your sore throat
این غرغره گلو درد تو را فرو خواهد نشاند.

2. You should gargle the throat regularly.
[ترجمه mm] باید به طور مرتب گلو را غرغره کرد .
[ترجمه ترگمان]باید به طور مرتب گلو رو gargle
[ترجمه گوگل]شما باید گلو را به طور منظم بچرخانید

3. Gargle with salt water if your throat is sore.
[ترجمه Iliya Solhi] اگر گلو درد دارید ، آب نمک غرغره کنید .
[ترجمه ایمان] اگر گلویتان درد میکند، با آب نمک غرغره کنید.
[ترجمه ترگمان]gargle با آب شور، اگر گلو درد می کند
[ترجمه گوگل]اگر گلو شما درد داشته باشد، با آب نمک مخلوط کنید

4. Have a gargle with this mouthwash.
[ترجمه z.f] با این دهانشویه یکبار غرغره کنید
[ترجمه mm] با این دهان شور گلو را غرغره کن .
[ترجمه ترگمان]از این mouthwash گلو شو هم بزن
[ترجمه گوگل]با این دهانشویه آشفتگی داشته باشید

5. She gargle with an antiseptic mouthwash.
[ترجمه Iliya Solhi] او با یک دهانشویه ی ضد عفونت غرغره کرد .
[ترجمه ترگمان]اون با یه مسواک ضد عفونی \"gargle\"
[ترجمه گوگل]او با دهانشویه ضد عفونی آب میچرخد

6. You should gargle regularly.
[ترجمه Iliya Solhi] شما باید به طور مرتب غرغره کنید .
[ترجمه ترگمان]باید به طور مرتب gargle
[ترجمه گوگل]شما باید به طور منظم چنگ زدن

7. It cried out in response; a bellowing gargle of pain and hate and recognition.
[ترجمه ترگمان]این صدا در پاسخ فریاد زد، فریادی از درد و نفرت و شناخت
[ترجمه گوگل]آن را در پاسخ گریه کرد؛ دلمشغول درد و نفرت و تشخیص است

8. First, the fat lady has yet to gargle, let alone sing, and we won't know our true 1967 - 1990 cost of funds until all losses from this period have been settled many decades from now.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، بانوی چاق هنوز به gargle نرسیده، چه برسد به آواز خواندن، و ما هزینه واقعی سال ۱۹۶۷ - ۱۹۹۰ را نمی دانیم تا اینکه همه خسارت های این دوره چند دهه از این زمان رفع شده است
[ترجمه گوگل]اولا، خانم چربی هنوز در حال غرق شدن است و به همین ترتیب نمیتواند آواز بخواند و ما حق واقعی هزینه های صندوق های مالی سال های 1967 تا 1990 را نمی دانیم تا زمانی که تمام زیان های این دوره از چند دهه گذشته حل و فصل شده است

9. This gargle will relieve your sore [ s ] throat.
[ترجمه Iliya Solhi] غرغره کردن گلودرد شما را تسکین میدهد .
[ترجمه ترگمان]این gargle گلو درد شما را تسکین خواهد داد
[ترجمه گوگل]این گلودرد گلو درد را کاهش می دهد

10. Gary spends a whole day in the gargle factory.
[ترجمه Iliya Solhi] گری یک روز کامل را در کارخانه تولید دهانشویه بود .
[ترجمه ترگمان]گری تمام روز را در کارخانه gargle گذراند
[ترجمه گوگل]گری یک روز تمام در کارخانه غرق می کند

11. You need some gargle to relieve your sore throat.
[ترجمه ترگمان]یه مقدار \"گلو شو\" بزن تا گلو درد رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن گلودرد شما، شما نیاز به گلودرد دارید

12. Result showed that effective rate of Junhua gargle to treat stomatocace was 8 37%.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که نرخ موثر of gargle برای درمان stomatocace ۸ \/ ۳۷ درصد بوده است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که میزان موثر ژن جونوهوا برای درمان استوماتوکات 37٪ بود

13. Speak less, breathe through the nose and gargle your throat.
[ترجمه Iliya Solhi] کمتر صحبت کن ، با بینی تنفس کن و غرغره کن.
[ترجمه ترگمان]کم تر حرف بزن، از بینی تنفس کن و گلو شو گلو شو
[ترجمه گوگل]کمتر صحبت کنید، از طریق بینی نفوذ کنید و گلویتان را بچرخانید

14. All gargle glasses on the oil and water tanks should be cleared.
[ترجمه ترگمان]همه گیلاس ها روی نفت و مخازن آب باید پاک سازی شوند
[ترجمه گوگل]تمام عینک های گلی در مخازن نفت و آب باید پاک شوند

پیشنهاد کاربران

دهان شوی
What kind of gargle?

قرقره کردن

خانم فریبا غیرتمند متن شما را اصلاح می کنم :غرغره کردن

غرغره کردن
Wash yor throat with a liquid

Wash your throat with a liquid

غرغره کردن

معنی فارسی : غرغره کردن
معنی انگلیسی : Wash your throat with a liquid
مثال : She gargled the mouthwash


کلمات دیگر: