کلمه جو
صفحه اصلی

gaseous


معنی : بخاری، گاز دار، گازی، دو اتشه
معانی دیگر : گاز مانند، لطیف

انگلیسی به فارسی

گازی، بخاری، لطیف، گازدار، دو اتشه


گازسوز، گازی، گاز دار، بخاری، دو اتشه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gaseousness (n.)
(1) تعریف: in the form of or resembling a gas.

- Water vapor is a gaseous substance.
[ترجمه ترگمان] بخار آب یک ماده گازی است
[ترجمه گوگل] بخار آب یک ماده گازدار است

(2) تعریف: existing as a gas.

• of gas; resembling gas
gaseous describes substances which are neither solid nor liquid; a formal word.

مترادف و متضاد

بخاری (صفت)
steam, gaseous

گاز دار (صفت)
gasser, effervescent, gassy, gaseous

گازی (صفت)
gaseous

دو اتشه (صفت)
stanch, gaseous, overheated

vaporous


Synonyms: effervescent, aeriform


جملات نمونه

1. gaseous matter
ماده ی گازدار

2. the jump from the liquid to the gaseous state
جهش از حالت آبگونگی به حالت گازی

3. this substance passes from a liquid to a gaseous state
این ماده از حالت آبگونگی به حالت گازی می رسد.

4. The gaseous metal is cooled and condenses into liquid zinc.
[ترجمه ترگمان]فلز گاز خنک شده و به روی روی مایع وارد می شود
[ترجمه گوگل]فلز گازی سرد ​​شده و به روی مایع تبدیل می شود

5. Air whether in the gaseous or liquid state is a fluid.
[ترجمه ترگمان]هوا چه در حالت گازی و چه در حالت مایع، سیال است
[ترجمه گوگل]هوا در حالت گاز یا مایع مایع است

6. Water exists in three states: liquid, gaseous, and solid.
[ترجمه ترگمان]آب در سه حالت وجود دارد: مایع، گاز و جامد
[ترجمه گوگل]آب در سه حالت وجود دارد: مایع، گاز و جامد

7. Steam is water in its gaseous form.
[ترجمه ترگمان]بخار آب به شکل گازی خودش است
[ترجمه گوگل]بخار آب به صورت گاز است

8. Freon exists both in liquid and gaseous states.
[ترجمه ترگمان]freon هم در حالت های مایع و هم در حالت گازی وجود دارد
[ترجمه گوگل]فرن موجود در حالت مایع و گاز است

9. Table 2 provides individual estimate for gaseous coal seams with the geometric mean used wherever a wide spread is given.
[ترجمه ترگمان]جدول ۲ یک تخمین شخصی برای رگه های ذغال سنگ گازی با میانگین هندسی که در هر جا پخش گسترده استفاده می شود را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]جدول 2 برآورد فردی برای جوش های ذغال سنگ گاز را با استفاده از میانگین هندسی هر کجا که گسترش وسیع داده می شود، ارائه می دهد

10. Some gaseous reactions involve changes in the number of moles of gas.
[ترجمه ترگمان]برخی از واکنش های گازی شامل تغییراتی در تعداد مول های گاز هستند
[ترجمه گوگل]برخی واکنش های گاز شامل تغییرات در تعداد مول های گاز می شوند

11. Gaseous oxides formed from sulphur, nitrogen and other substances also have to be scrubbed out and neutralised.
[ترجمه ترگمان]اکسیده ای آمیخته از گوگرد، نیتروژن و مواد دیگر نیز باید تمیز و خنثی شوند
[ترجمه گوگل]اکسید گازی که از گوگرد، نیتروژن و سایر مواد تشکیل شده نیز باید از بین برود و خنثی شود

12. The gaseous metal is put in a closed container and cooled so that it condenses into liquid zinc.
[ترجمه ترگمان]فلز گازی در یک ظرف بسته قرار داده می شود و خنک می شود تا به مایع روی مایع تبدیل شود
[ترجمه گوگل]فلز گاز در یک ظرف بسته قرار داده می شود و به طوری که آن را به روی مایع متصل کند

13. A spark flew, igniting the gaseous oxygen in the tank.
[ترجمه ترگمان]جرقه ای در فضا پیچید و اکسیژن گاز درون مخزن را روشن کرد
[ترجمه گوگل]یک جرقه پرواز کرد، آتش سوزی اکسیژن گاز در مخزن

14. It also deals with gaseous chemicals, specialised gas mixtures and high purity gases for the semiconductor industry.
[ترجمه ترگمان]آن همچنین با مواد شیمیایی گازی، مخلوط های گازی تخصصی و گازهای خلوص بالا برای صنعت نیمه هادی سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]همچنین با مواد شیمیایی گازهای گلخانه ای، مخلوط های مخصوص گاز و گازهای خالص بالا برای صنایع نیمه هادی کار می کند

15. The standard thermodynamic function of gaseous C84 (Dis also reported here.
[ترجمه ترگمان]تابع ترمودینامیکی استاندارد of گازی (Dis نیز در اینجا گزارش شده است
[ترجمه گوگل]عملکرد ترمودینامیکی استاندارد گاز C84 (Dis نیز در اینجا گزارش شده است

gaseous matter

ماده‌ی گازدار



کلمات دیگر: