کلمه جو
صفحه اصلی

gatekeeper


معنی : سرایدار، دروازه بان
معانی دیگر : دربان، فراش دم در (gateman هم می گویند)، دروازه بان، دربان

انگلیسی به فارسی

دروازه بان


دروازه بان، سرایدار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who supervises the passage of traffic through a gate.

• one who oversees the flow of traffic through a gate; guard; butler; intelligent server that can direct calls to a telephone or computer or another server using computer communications
a gatekeeper is a person who is in charge of a gate and who allows people through it; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

سرایدار (اسم)
caretaker, watchman, janitor, gatekeeper

دروازه بان (اسم)
goal, gatekeeper

watchperson


Synonyms: doorkeeper, guard, lookout, monitor, protector, security officer, sentinel, sentry


جملات نمونه

1. the gatekeeper was in cahoots with the thieves
دربان هم با دزدان همدست بود.

2. He told the gatekeeper to keep vigil.
[ترجمه ترگمان]به نگهبان دروازه گفت که به شب زنده داری ادامه بده
[ترجمه گوگل]او به دروازه بان گفت که مراقب باشید

3. She blandished the gatekeeper into letting her through the gate of the theatre.
[ترجمه ترگمان]او نگهبان دروازه را باز کرد تا او را از دروازه تئاتر بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او دروازه بان را از طریق دروازه تئاتر رها کرد

4. An offering for the gatekeeper of hell.
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد برای دروازه بان جهنم
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد برای دروازه بان جهنم

5. Affect is the gatekeeper and determines whether the gates are open or closed.
[ترجمه ترگمان]تاثیر دروازه بان است و مشخص می کند که آیا دروازه ها باز یا بسته هستند
[ترجمه گوگل]تاثیر دروازه بان است و تعیین می کند که آیا دروازه ها باز یا بسته هستند

6. The groom should then pay the gatekeeper a token gift to allow the procession to pass.
[ترجمه ترگمان]پس داماد باید به دروازه بان هدیه کوچکی بدهد تا اجازه عبور دسته جمعی را بدهد
[ترجمه گوگل]پس از آن داماد باید هدیه ای را به دروازه بان پرداخت کند تا بتواند فرایند را گذراند

7. Either the thief or the gatekeeper took the picture away.
[ترجمه ترگمان]یا دزد یا نگهبان دروازه عکس را گرفتند
[ترجمه گوگل]هر دو دزد یا دروازه بان تصویر را دور برداشتند

8. Gatekeeper was shocked, panting and staggering when he went down the stairs.
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفت، یکه خورد و تلوتلو خوران از پله ها پایین رفت
[ترجمه گوگل]دروازه بان زمانی که به سمت پله رفت، شوکه شد، نفس زده و غرق شد

9. Gatekeeper Phone - Logon Option enabled but no alias specified.
[ترجمه ترگمان]گزینه Gatekeeper Phone به کار انداخته شده اما هیچ نام مستعار مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]تلفن دروازه بان - گزینه ورود به سیستم فعال شده است، اما هیچ نام مستعاری مشخص نشده است

10. The gatekeeper opened half the gate to let him through.
[ترجمه ترگمان]نگهبان دروازه نیمی از دروازه را باز کرد تا به او اجازه عبور بدهد
[ترجمه گوگل]دروازه بان نیمی از دروازه را باز کرد تا او را از بین ببرد

11. To this gatekeeper the country who asks to the law.
[ترجمه ترگمان]به این دروازه بان کشور که از قانون سوال می کند
[ترجمه گوگل]به این دروازه بان کشور که به قانون میپردازد

12. Gatekeeper enabled but no gatekeeper address specified.
[ترجمه ترگمان]Gatekeeper فعال شده اما نشانی دروازه بان مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]دروازه بان فعال شده است، اما آدرس دروازهبان مشخص نشده است

13. The priMary care physician acts as a gatekeeper to the medical system.
[ترجمه ترگمان]پزشک بخش مراقبت های بهداشتی به عنوان دروازه بان سیستم پزشکی عمل می کند
[ترجمه گوگل]پزشک مراقبت های اولیه به عنوان یک دروازه بان به سیستم پزشکی عمل می کند

14. Apart from address translation a Gatekeeper provides for admission and bandwidth control.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از ترجمه آدرس، Gatekeeper برای پذیرش و کنترل پهنای باند فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به جز ترجمه آدرس، دروازهبان برای کنترل پذیرش و پهنای باند فراهم می کند

15. Taoism priest all over the face grouchy, drank gatekeeper at once.
[ترجمه ترگمان]کشیش با بدخلقی نگاهی به او انداخت و بلافاصله دروازه بان هم شد
[ترجمه گوگل]کشیشی تائویسم در سراسر چهره وحشی، یکبار دروازهبان را خورد

پیشنهاد کاربران

someone in an organization who tells customers or people with questions which people in the organization should be able to help them
اطلاعات - از من بپرس ( معنی سوم کلمه )


به شخصی که معیار های خودش رو داره و با هر چیزی موافقت نمیکنه هم اصطلاح gatekeeper گفته میشه.

افرادی که از درگاههای سیستمهای مالی حفاظت می کنند ( حقوق - کنوانسیون FATF )

متولی
مسئول

راهنما

نگهبان دروازه
دربان

فردی که بیمار روانی را به مراکز درمانی ارجاع می دهد

محافظ

دژبان


کلمات دیگر: