1. the gatekeeper was in cahoots with the thieves
دربان هم با دزدان همدست بود.
2. He told the gatekeeper to keep vigil.
[ترجمه ترگمان]به نگهبان دروازه گفت که به شب زنده داری ادامه بده
[ترجمه گوگل]او به دروازه بان گفت که مراقب باشید
3. She blandished the gatekeeper into letting her through the gate of the theatre.
[ترجمه ترگمان]او نگهبان دروازه را باز کرد تا او را از دروازه تئاتر بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او دروازه بان را از طریق دروازه تئاتر رها کرد
4. An offering for the gatekeeper of hell.
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد برای دروازه بان جهنم
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد برای دروازه بان جهنم
5. Affect is the gatekeeper and determines whether the gates are open or closed.
[ترجمه ترگمان]تاثیر دروازه بان است و مشخص می کند که آیا دروازه ها باز یا بسته هستند
[ترجمه گوگل]تاثیر دروازه بان است و تعیین می کند که آیا دروازه ها باز یا بسته هستند
6. The groom should then pay the gatekeeper a token gift to allow the procession to pass.
[ترجمه ترگمان]پس داماد باید به دروازه بان هدیه کوچکی بدهد تا اجازه عبور دسته جمعی را بدهد
[ترجمه گوگل]پس از آن داماد باید هدیه ای را به دروازه بان پرداخت کند تا بتواند فرایند را گذراند
7. Either the thief or the gatekeeper took the picture away.
[ترجمه ترگمان]یا دزد یا نگهبان دروازه عکس را گرفتند
[ترجمه گوگل]هر دو دزد یا دروازه بان تصویر را دور برداشتند
8. Gatekeeper was shocked, panting and staggering when he went down the stairs.
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفت، یکه خورد و تلوتلو خوران از پله ها پایین رفت
[ترجمه گوگل]دروازه بان زمانی که به سمت پله رفت، شوکه شد، نفس زده و غرق شد
9. Gatekeeper Phone - Logon Option enabled but no alias specified.
[ترجمه ترگمان]گزینه Gatekeeper Phone به کار انداخته شده اما هیچ نام مستعار مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]تلفن دروازه بان - گزینه ورود به سیستم فعال شده است، اما هیچ نام مستعاری مشخص نشده است
10. The gatekeeper opened half the gate to let him through.
[ترجمه ترگمان]نگهبان دروازه نیمی از دروازه را باز کرد تا به او اجازه عبور بدهد
[ترجمه گوگل]دروازه بان نیمی از دروازه را باز کرد تا او را از بین ببرد
11. To this gatekeeper the country who asks to the law.
[ترجمه ترگمان]به این دروازه بان کشور که از قانون سوال می کند
[ترجمه گوگل]به این دروازه بان کشور که به قانون میپردازد
12. Gatekeeper enabled but no gatekeeper address specified.
[ترجمه ترگمان]Gatekeeper فعال شده اما نشانی دروازه بان مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]دروازه بان فعال شده است، اما آدرس دروازهبان مشخص نشده است
13. The priMary care physician acts as a gatekeeper to the medical system.
[ترجمه ترگمان]پزشک بخش مراقبت های بهداشتی به عنوان دروازه بان سیستم پزشکی عمل می کند
[ترجمه گوگل]پزشک مراقبت های اولیه به عنوان یک دروازه بان به سیستم پزشکی عمل می کند
14. Apart from address translation a Gatekeeper provides for admission and bandwidth control.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از ترجمه آدرس، Gatekeeper برای پذیرش و کنترل پهنای باند فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به جز ترجمه آدرس، دروازهبان برای کنترل پذیرش و پهنای باند فراهم می کند
15. Taoism priest all over the face grouchy, drank gatekeeper at once.
[ترجمه ترگمان]کشیش با بدخلقی نگاهی به او انداخت و بلافاصله دروازه بان هم شد
[ترجمه گوگل]کشیشی تائویسم در سراسر چهره وحشی، یکبار دروازهبان را خورد