کلمه جو
صفحه اصلی

falling star


معنی : ثاقب، شهاب، تیر شهاب
معانی دیگر : رجوع شود به: meteor، meteor شهاب، حجر سماوی

انگلیسی به فارسی

( meteor ) شهاب، ثاقب، تیر شهاب، حجر سماوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a meteor; shooting star.

• bright streak of light that occurs when a meteor enters the earth's atmosphere
a falling star is the same as a meteor.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تیر شهاب، ستاره فروافتان، شهاب در حال برخورد - - پدیده نورانی حاصل از برخورد شهابوارههای جامد با جو زمین بر اثر مقاومت هوا و وجود مالش زیاد. سرعت تیرهای شهاب نزدیک 80 کیلومتر در ثانیه است و در حدفاصل 80 تا 150 کیلومتری سطح زمین مریی میگردند.

مترادف و متضاد

meteor


Synonyms: meteor burst, shooting star


ثاقب (اسم)
falling star

شهاب (اسم)
meteor, falling star

تیر شهاب (اسم)
meteoroid, shooting star, meteoric shower, meteor shower, falling star

جملات نمونه

1. The ocean tilted up to meet him, its dark surface studded with points of light that looked like constellations, fallen stars.
[ترجمه ترگمان]اقیانوس برای ملاقات با او کج شد، سطح تیره آن با نقطه های نورانی که شبیه صور فلکی و ستارگان سقوط شده بود، می درخشید
[ترجمه گوگل]اقیانوس کج شده تا او را ملاقات کند، سطح تاریک آن با نقاط نور که مانند صورت فلکی، ستارگان افتاده است، پر شده است

2. We know that the next falling star is almost certain to get too close to the sun, and catch fire!
[ترجمه ترگمان]می دانیم که ستاره سقوط بعدی تقریبا حتمی است که به خورشید نزدیک شود و آتش بگیرد!
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که ستاره سقوط بعدی تقریبا مطمئن است که خیلی به خورشید نزدیک می شود و آتش می گیرد!

3. Catch a falling star and put it in your pocket. Never let it fade away.
[ترجمه ترگمان]ستاره ای رو بگیر و توی جیبت بذار هیچوقت نذار از بین بره
[ترجمه گوگل]گرفتن یک ستاره در حال سقوط و قرار دادن آن در جیب شما هرگز آن را محو نکنید

4. The falling star described a long curve in the sky.
[ترجمه ترگمان]ستاره در حال سقوط منحنی بلندی را در آسمان توصیف کرد
[ترجمه گوگل]ستاره در حال سقوط منحنی طولانی را در آسمان توصیف کرد

5. Catch a falling star and put it in your pocket. Save it for a rainy day.
[ترجمه ترگمان]یک ستاره در حال افتادن بگیرید و آن را در جیب خود قرار دهید آن را برای یک روز بارانی نگه دارید
[ترجمه گوگل]گرفتن یک ستاره در حال سقوط و قرار دادن آن در جیب شما آن را برای روز بارانی ذخیره کنید

6. The falling star she saw actually her own soul, flying off to heaven.
[ترجمه ترگمان]ستاره ای افتاد که در واقع روح خودش را می دید و به طرف آسمان پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]ستاره سقوط او در واقع روح خود را دید، پرواز به بهشت

7. Love is just like the falling star. After it burns brightly, there is only ashes left.
[ترجمه ترگمان]عشق درست مثل ستاره سقوط است بعد از اینکه آتیش روشن شد فقط خاکستر مونده
[ترجمه گوگل]عشق مثل ستاره در حال سقوط است پس از روشن شدن نور، تنها خاکستر باقی می ماند

8. His top-storey apartment had a glass dome which allowed him to sit watching the falling stars.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان طبقه بالا یک گنبد شیشه ای داشت که به او اجازه می داد بنشیند و ستارگان را تماشا کند
[ترجمه گوگل]آپارتمان طبقه بالا وی دارای یک گنبد شیشه ای بود که به او اجازه می داد تماشای ستاره های در حال سقوط را تماشا کند

9. At my nineteenth year, the puppy love like a falling star bumped my forehead.
[ترجمه ترگمان]در سال نوزدهم، توله سگ عاشق یک ستاره سقوط کرده به پیشانیم خورد
[ترجمه گوگل]در سال نوزدهم، توله سگ عاشق یک ستاره در حال سقوط پیشانی من بود

پیشنهاد کاربران

شهاب سنگ
سنگ آسمانی


کلمات دیگر: