کلمه جو
صفحه اصلی

generality


معنی : عمومیت، عموم، اصل کلی، اظهار عمومی، نکته کلی
معانی دیگر : اکثریت، کلیت، تعمیم، همگانی بودن، همه جاگیری، شمول، کلی بافی، کلی گویی

انگلیسی به فارسی

عمومیت، اظهار عمومی، نکته کلی، اصل کلی


عمومیت، عموم، اصل کلی، اظهار عمومی، نکته کلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: generalities
(1) تعریف: an indefinite or unspecific statement.
متضاد: specific

- She speaks only in generalities.
[ترجمه ترگمان] او فقط در generalities حرف می زند
[ترجمه گوگل] او فقط در کلیات صحبت می کند

(2) تعریف: a general law or principle.

(3) تعریف: the state of being general.
متضاد: particularity, specificity

• statement which is unspecific or lacking in detail; general law, general principal; quality of being general; majority
a generality is a statement that is not very detailed; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] عمومیت
[ریاضیات] عمومیت، هامانی، کلیت

مترادف و متضاد

عمومیت (اسم)
universality, popularity, commonness, generality, publicity

عموم (اسم)
universality, community, public, generality

اصل کلی (اسم)
generality, theory

اظهار عمومی (اسم)
generality

نکته کلی (اسم)
generality

vague notion


Synonyms: abstraction, abstract principle, generalization, half-truth, law, loose statement, observation, principle, sweeping statement, universality


Antonyms: detail, specific, specificity


جملات نمونه

1. the generality of the taxpayers
اکثر مالیات دهندگان

2. Nothing happens without a cause " is a generality.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز بدون دلیل رخ نمی دهد \" عمومیت دارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز بدون علت اتفاق نمی افتد 'عمومی است

3. An account of such generality is of little value.
[ترجمه ترگمان]شرحی از چنین generality ارزش چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]یک حساب کاربری از این کلییت ارزش کمی دارد

4. The generality of Swedes are blond.
[ترجمه ترگمان]The سوئدی ها بور هستند
[ترجمه گوگل]عمومی سوئدی ها بور هستند

5. This view is held by the generality of leading scholars.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه توسط عموم علمای برجسته برگزار می شود
[ترجمه گوگل]این دیدگاه به وسیله ی کلی پژوهشگران برجسته برگزار می شود

6. Temporary workers are considerably younger than the generality of workers.
[ترجمه ترگمان]کارگران موقتی نسبت به کلی کارگران جوان تر هستند
[ترجمه گوگل]کارگران موقت به مراتب جوانتر از عمومیت کارگران هستند

7. Stately homes Much of the generality of what has been said about important religious buildings and castles is true about stately homes.
[ترجمه ترگمان]خانه های باشکوه به طور کلی از کلیت آنچه در مورد ساختمان های مهم مذهبی و قلاع گفته شده است، در مورد خانه های با شکوه وجود دارد
[ترجمه گوگل]خانه های مستحکم بخش عمده ای از کلیت آنچه در مورد ساختمان های مذهبی مهم و قلعه ها گفته می شود، در مورد خانه های با شکوه است

8. Both share one major drawback: generality.
[ترجمه ترگمان]هر دو دارای یک عیب اصلی هستند: کلیت
[ترجمه گوگل]هر دو یک معضل عمده دارند: عمومی

9. Another problem that remains unresolved is the generality of the connection between psychosis and creativity.
[ترجمه ترگمان]مشکل دیگری که حل نشده باقی می ماند عمومیت رابطه بین جنون و خلاقیت است
[ترجمه گوگل]مشکلی دیگر که هنوز حل نشده است عمومیت ارتباط بین روان و خلاقیت است

10. The generality of conclusions from well controlled experiments can often be tested by comparative studies.
[ترجمه ترگمان]تعمیم نتایج حاصل از آزمایش ها کنترل شده، اغلب می تواند با مطالعات تطبیقی مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اغلب نتایج حاصل از آزمایش های کنترل شده اغلب می تواند با مطالعات تطبیقی ​​مورد آزمایش قرار گیرد

11. It is important to show the generality of the problem.
[ترجمه ترگمان]مهم است که کلیت مساله را نشان دهیم
[ترجمه گوگل]مهم است که کلیت مشکل را نشان دهیم

12. The generality and flexibility of such a procedure are a very attractive feature of the technology.
[ترجمه ترگمان]کلیت و انعطاف پذیری چنین رویه ای یک ویژگی بسیار جذاب از فن آوری است
[ترجمه گوگل]عمومیت و انعطاف پذیری این روش بسیار جذابیت تکنولوژی است

13. If treatment was applied to the generality of elderly people with hypertension these conflicting trial results suggest four possible outcomes.
[ترجمه ترگمان]اگر درمان برای تعمیم افراد مسن با فشار خون بالا به کار رود، نتایج آزمایش ها متناقض چهار پیامد ممکن را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اگر درمان به کلیه سالمندان مبتلا به فشارخون بالا داده شود، نتایج این آزمایش متضاد نشان دهنده چهار نتیجه ممکن است

14. However, the generality of this is uncertain.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلیت این مساله نامشخص است
[ترجمه گوگل]با این حال، عمومیت این موضوع نامشخص است

15. But the generality and power can vary from the local and tentative to the universal and highly probable.
[ترجمه ترگمان]اما کلیت و قدرت می تواند از لحاظ محلی و با احتمال زیاد متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]اما عمومیت و قدرت می تواند از محلی و پیش فرض به جهانی و بسیار محتمل باشد

the generality of the taxpayers

اکثر مالیات‌دهندگان


پیشنهاد کاربران

شمول، فراگیری، تمامیت

1. کلیت
2. اکثریت، عموم

دارای امکانات عموی زیاد


کلمات دیگر: