1. they say fanaticism and ignorance are interrelated
می گویند تعصب و بی دانشی با هم رابطه دارد.
2. he finally came to execrate their narrowmindedness and fanaticism
او بالاخره از کوته فکری و تعصب آنها بیزار شد.
3. His political views have a savour of fanaticism.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های سیاسی او طعم تعصب مذهبی را دارند
[ترجمه گوگل]دیدگاه های سیاسی او مشتاق تعصب است
4. The bombing symbolizes the worst of religious fanaticism .
[ترجمه ترگمان]بمب گذاری سمبل بدتر از تعصب مذهبی است
[ترجمه گوگل]بمب گذاری نشانه بدترین تعصب مذهبی است
5. Your fanaticism followed the girl is wrong.
[ترجمه ترگمان]تعصب تو به دنبال اون دختر اشتباه می کنه
[ترجمه گوگل]تعصب شما پس از آن دختر اشتباه است
6. His love of James Dean movies verged on fanaticism.
[ترجمه ترگمان]عشق او از فیلم های جیمز دین در تعصب بود
[ترجمه گوگل]عشق او به فیلم جیمز دین، متعصبانه بود
7. They marched on, goaded by a fanaticism which made everything possible, a manic gleam in the eye.
[ترجمه ترگمان]آن ها به راه خود ادامه دادند، از این که همه چیز ممکن بود، یک برق دیوانه وار در چشم ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]آنها در مسیر حرکت قرار گرفتند، با تعصب و بی احترامی که همه چیز را ممکن ساخته بود، درخشش مینیک در چشم بود
8. Religious fanaticism or extremism is the worst religion that creates hatred, violence, immorality, injustice and even war. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی یا افراط گرایی، بدترین دین است که نفرت، خشونت، فساد اخلاق، بی عدالتی و حتی جنگ را ایجاد می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی یا افراط گرایی بدترین مذهب است که باعث ایجاد نفرت، خشونت، بی رحمی، بی عدالتی و حتی جنگ می شود دکتر T P Chia
9. Ignorance and fanaticism is ever busy and needs feeding. Always it is feeding and gloating for more. Clarence Darrow
[ترجمه ترگمان]جهل و تعصب همیشه مشغول است و به تغذیه نیاز دارد همیشه در حال تغذیه و حسرت بیشتر است کلارنس Darrow
[ترجمه گوگل]نادری و تعصب همیشه مشغول است و نیاز به تغذیه دارد همیشه آن را تغذیه می کند و برای گرفتن بیشتر از آن تلاش می کند کلارنس داررو
10. Her religious fanaticism has alienated most of her old friends.
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی او بیشتر دوستان قدیمی خود را از بین برده است
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی او بیشتر دوستان قدیمی اش را بیگانه کرده است
11. The boy saw through the fanaticism and found that his sense of chivalry was excited.
[ترجمه ترگمان]پسر از میان تعصب دید که حس جوانمردی در او برانگیخته است
[ترجمه گوگل]پسر از طریق تعصب دیدن کرد و متوجه شد که احساس رضایت او بسیار هیجان زده است
12. Extremism and fanaticism - religious or secular - are the fountain of injustice and immorality. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]افراط گرایی و تعصب - مذهبی یا سکولار - سرچشمه بیدادگری و فساد اخلاق هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]افراط گرایی و تعصب - مذهبی یا سکولار - فواره بی عدالتی و بی عدالتی است دکتر T P Chia
13. Religion is vulnerable to religious fanaticism and political extremism-history is full of religious oppression, violence, terrorism and wars. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]مذهب در برابر تعصب مذهبی و افراط گرایی سیاسی آسیب پذیر است - تاریخ مملو از ظلم و ستم، خشونت، تروریسم و جنگ است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]دین به تعصب مذهبی آسیب پذیر است و تاریخ افراط گرایی سیاسی پر از ظلم و ستم دینی، خشونت، تروریسم و جنگ است دکتر T P Chia
14. Religious fanaticism, like any totalitarian system, has its violent side.
[ترجمه ترگمان]تعصب مذهبی، مانند هر نظام استبدادی، جنبه خشن خود را دارد
[ترجمه گوگل]تعصب مذهبی، مانند هر سیستم تمامیت خواه، طرف خشونت خود را دارد
15. Deep anxiety may cause obsessive behaviour, fanaticism or a strict adherence to religion for the wrong reasons.
[ترجمه ترگمان]اضطراب عمیق ممکن است باعث رفتار وسواس، تعصب یا پایبندی شدید به مذهب به دلایل اشتباه شود
[ترجمه گوگل]اضطراب عمیق ممکن است به دلیل اشتباه، رفتار وسواسی، تعصب یا پیروی کامل از دین را ایجاد کند