کلمه جو
صفحه اصلی

ember


معنی : اخگر، خاکه زغال نیمسوز، خاکستر گرم، خاکستر اتشفشانی
معانی دیگر : (چوب یا زغال که در میان خاکستر یا آتش مرده هنوز در حال سوختن است) اخگر، آتشپاره، پاره ی آتش، (کلیسای کاتولیک و غیره - بیشتر با e بزرگ) وابسته به سه روز (چهارشنبه و جمعه و شنبه) که در هر یک از چهار فصل سال به روزه و دعا اختصاص دارد، خاکستر گرم بیشتر در جمع

انگلیسی به فارسی

خاکه‌زغال نیم‌سوز، اخگر، خاکستر گرم (بیشتر در جمع)


قرمز، اخگر، خاکه زغال نیمسوز، خاکستر گرم، خاکستر اتشفشانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small piece of glowing wood or coal, esp. in a dying fire.

- An ember from the fire fell onto the rug and caused a disaster.
[ترجمه ترگمان] شعله های آتش از آتش به روی قالیچه افتاد و فاجعه ای رخ داد
[ترجمه گوگل] یک عنصر از آتش سوزی بر روی فرش افتاد و باعث فاجعه شد

(2) تعریف: (pl.) the smoldering remnants of a dying fire.

- By morning, the roaring fire was reduced to embers.
[ترجمه ترگمان] تا صبح، آتش می غرید و خاکستر می شد
[ترجمه گوگل] تا صبح، آتش سوزش به سنگهای قیمتی کاهش یافت

• small piece of burning wood or coal
embers are glowing pieces of wood or coal from a dying fire.

مترادف و متضاد

اخگر (اسم)
spark, ember

خاکه زغال نیمسوز (اسم)
ember

خاکستر گرم (اسم)
ember

خاکستر اتشفشانی (اسم)
ember

جملات نمونه

1. Ember twisted his head to ease the strain in his neck.
[ترجمه ترگمان]امبر سرش را خم کرد تا فشاری که در گردنش بود را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]امبر سرش را تکان داد تا فشار در گردنش را کاهش دهد

2. Olivia, rem ember your fiftieth birthday party?
[ترجمه ترگمان]الیویا \"، جشن تولدت مبارک\"؟
[ترجمه گوگل]اولیویا، رکورد پنجاهمین جشن تولد شما

3. Ahead, Ember turned into the tunnel-mouth, not even looking over his shoulder.
[ترجمه ترگمان]در جلو، امبر به طرف دهانه تونل چرخید و حتی از بالای شانه اش هم نگاه نکرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، Ember تبدیل به تونل دهان، حتی نگاه بیش از شانه اش

4. But Ember contrived to nudge her reassuringly and a gravity-shift bounced her high and maybe it was all possible after all.
[ترجمه ترگمان]اما امبر سعی کرد به او اطمینان خاطر بدهد و نیروی جاذبه بالا او را بالا برد و شاید همه چیز ممکن بود
[ترجمه گوگل]اما مامان مامور شد به آرامش برود و یک حرکت گرانشی او را بالا برد و شاید هم همه چیز ممکن بود

5. The fireball has become an ember.
[ترجمه ترگمان]این گلوله آتشین تبدیل به آتشی شده است
[ترجمه گوگل]سنگنوردی تبدیل به یک زغال سنگ شده است

6. Ember was only my admission price.
[ترجمه ترگمان]امبر \"فقط قیمت پذیرش من بود\"
[ترجمه گوگل]امبر تنها قیمت پذیرش من بود

7. He worked the hot ember loose, leaving an empty socket like a pulled tooth.
[ترجمه ترگمان]همچنان که مشغول کار کردن بود، آتش داغ را رها کرد و مانند یک دندان خالی، جای خالی گذاشت
[ترجمه گوگل]او جوش گرم را از دست داد، و یک سوکت خالی مانند یک دندان کشیده داشت

8. Ember, thumping down from the sunflower against the bitter chocolate of the Martian sky.
[ترجمه ترگمان]امبر، که از گل سرخ در برابر شکلات تلخ کره مریخ به زمین افتاده بود، به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]زعفران را از زیر گل آفتابگردان به سمت شکلات تلخ آسمان مریخ بردارید

9. STEVE EMBER: Instead, the Salish people depended on fish, clams, wild animals and plants.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: در عوض، مردم Salish به ماهی، صدف، حیوانات وحشی و گیاهان وابسته بودند
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: در عوض، مردم صالح به ماهی ها، سرخس، حیوانات وحشی و گیاهان وابسته بودند

10. STEVE EMBER: Experts say the wireless telephone has changed lives and businesses more than any other device.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: متخصصان می گویند که تلفن بی سیم زندگی و کسب و کارها را بیش از هر دستگاه دیگری تغییر داده است
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: کارشناسان می گویند که تلفن بی سیم بیش از هر وسیله دیگری، زندگی و کسب و کار را تغییر داده است

11. STEVE EMBER: Aaron Copland wrote many kinds of music.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: آرون Copland بسیاری از انواع موسیقی را نوشت
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: آرون کپللد انواع مختلفی از موسیقی را نوشت

12. STEVE EMBER: Miles Davis was born into a wealthy family in Illinois in nineteen twenty-six.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: مایلز دیویس در خانواده ای ثروتمند در ایلینویز در نوزده و شش سالگی متولد شد
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: مایلز دیویس در نوزده شانزده سالگی در خانواده ای ثروتمند در ایلینوی متولد شد

13. STEVE EMBER: Walter Cronkite was born on November fourth, nineteen sixteen, in Saint Joseph, Missouri. His father was a dentist, his mother a housewife.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: والتر Cronkite در چهارم نوامبر سال نوزدهم در سنت جوزف میسوری به دنیا آمد پدرش دندان پزشک و مادرش یک زن خانه دار بود
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: Walter Cronkite در چهارم نوامبر، نوزده و شانزده سالگی در سنت جوزف، میسوری متولد شد پدرش دندانپزشک بود، مادرش یک زن خانه دار بود

14. STEVE EMBER: Walter Cronkite was born on November fourth, nineteen sixteen, in Saint Joseph, Missouri.
[ترجمه ترگمان]استیو ember: والتر Cronkite در چهارم نوامبر سال نوزدهم در سنت جوزف میسوری به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]STEVE EMBER: Walter Cronkite در چهارم نوامبر، نوزده و شانزده سالگی در سنت جوزف، میسوری متولد شد

15. Ember burning with reeds flaunted to the blue sky.
[ترجمه ترگمان]امبر burning به آسمان آبی متمایل شده بود
[ترجمه گوگل]طعم زعفران با لاله ها به آسمان آبی رنگ است

پیشنهاد کاربران

Glowing dim as an ember=سوسوی نور درخشان
Ember=سوسو، بارقه ای از نور


کلمات دیگر: