کلمه جو
صفحه اصلی

gavel


معنی : بهره غیر مجاز، چکش حراجی
معانی دیگر : چکش چوبی (که رییس جلسه برای جلب توجه یا درخواست سکوت بر میز می کوبد)، کوبه، با چکش چوبی کوبیدن (بر میز)، با کوبیدن چکش چوبی آغاز یا پایان جلسه را اعلام کردن، باج، خراج، ربا، چکش چوبی حراجکنندگان یاروسای انجمن ها

انگلیسی به فارسی

باج، خراج، ربا، بهره غیر مجاز، چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها، چکش حراجی


گاگل، بهره غیر مجاز، چکش حراجی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small hammer, usu. wooden, used by a judge or someone presiding over a meeting or auction to get attention, call for order, or signal a sale.

- The judge pounded her gavel and called for order in the courtroom.
[ترجمه ترگمان] قاضی چکش را به صدا درآورد و دستور داد که در تالار دادگاه نظم و ترتیب برقرار کنند
[ترجمه گوگل] قاضی او را برداشت و خواستار نظم در دادگاه شد

• small wooden mallet used by a judge or presiding officer to bring a meeting to order; auctioneer's hammer used to indicate a sale
feudal rent (medieval england); pile of corn that has been cut and is ready to be made into sheaves (archaic)
pound on with a small mallet, hammer; rent land (medieval england); pile corn into a heap in preparation for making into sheaves (archaic)
a gavel is a small wooden hammer that you bang on a table to get attention when you are officially in charge of a formal event such as a meeting.

مترادف و متضاد

بهره غیر مجاز (اسم)
gavel

چکش حراجی (اسم)
gavel

جملات نمونه

1. Then he banged a gavel to pronounce them married and they all kissed, to wild applause from the gallery.
[ترجمه ترگمان]بعد چکش را به صدا در آورد تا آن ها را به عقد ازدواج درآورد و همه یکدیگر را بوسیدند
[ترجمه گوگل]سپس او یک گاو را ضربد زد تا آنها را ازدواج کند و آنها همه را بوسیدند، به طرز وحشیانه ای از گالری

2. Using the butt of a pistol as a gavel Rayne began the auction.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قنداق تفنگ به عنوان یک چکش چوبی، حراج را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از لب به لب یک تپانچه به عنوان گاو نر Rayne مزایده آغاز شد

3. What it means is they will share the gavel until House Speaker Newt Gingrich takes over as permanent convention chairman.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به آن معنی است این است که تا زمانی که سخنگوی مجلس، نیوت گینگریچ به عنوان رئیس همیشگی کنوانسیون انتخاب شود، چکش را به اشتراک خواهند گذاشت
[ترجمه گوگل]آنچه این بدان معنی است این است که آنها مجله را به اشتراک می گذارند تا نیوت گینگریچ، رئیس پارلمان، به عنوان رئیس مجمع دائمی تبدیل شود

4. The big gavel of term limits has come down hard.
[ترجمه ترگمان]چکش بزرگ محدودیت های بلند مدت به سختی پایین آمده است
[ترجمه گوگل]دامنۀ محدودی از محدودیت ها به شدت کاهش یافته است

5. The new jacket, with its swinging gavel and bold lettering, looks like a John Grisham thriller.
[ترجمه ترگمان]ژاکت نو، با چکش چکش و حروف خشن شبیه جان گریشا Grisham است
[ترجمه گوگل]ژاکت جدید با نوک تیز و جادویی به نظر می رسد مثل یک هیجان جان گریشام

6. The new Senate president banged down the gavel and called the chamber to order with a strong firm voice.
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید مجلس سنا چکش را به زمین زد و با صدای محکم محکمی به اتاق زنگ زد
[ترجمه گوگل]رییس جمهور جدید سنا ضربات پنالتی را کاهش داد و با احتیاطی قوی گفت و گو را به اتاق داد

7. Maitre Tajan will be bringing the gavel down on two attractive paintings from the Polo collection in this sale of Old Masters.
[ترجمه ترگمان]استاد tajan گریم را روی دو تابلو جذاب از مجموعه چوگان در این فروش استادان قدیم می گذارد
[ترجمه گوگل]مایترجان در این فروش مأموران قدیم، دو نقاشی جذاب از مجموعه پولو را برداشته است

8. The auctioneer pounded his gavel. " Going once, twice, SOLD for $ 10! "
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل با چکش ضربه زد و گفت: \" یکبار، دو بار، به قیمت ۱۰ دلار \"
[ترجمه گوگل]حراج گربه او را زد 'رفتن یک بار، دو بار، برای 10 دلار فروخته شد! '

9. He rapped his gavel to call the committee into session.
[ترجمه ترگمان]او چکش را به صدا در آورد تا جلسه را به جلسه احضار کند
[ترجمه گوگل]او گاول را به این کمیته به جلسه دعوت کرد

10. The gavel has a frog's head as frogs symbolize change in Japanese culture.
[ترجمه ترگمان]سر یک قورباغه به عنوان قورباغه نماد تغییر در فرهنگ ژاپنی است
[ترجمه گوگل]قوچ دارای سر قورباغه به عنوان قورباغه ها نماد تغییر در فرهنگ ژاپن است

11. Seats are assigned for Golden Gavel Luncheon the President's Dinner Dance, and the international speech contest.
[ترجمه ترگمان]کرسی های مجلس به خاطر رقص شام، رقص شام رئیس جمهور و رقابت بین المللی سخنرانی اختصاص داده می شود
[ترجمه گوگل]صندلی ها برای خورشید طلایی گاول، رقص شام رئیس جمهور و مسابقه گفتار بین المللی اختصاص داده شده است

12. You can have the gavel next, but right now she's got it.
[ترجمه ترگمان]تو میتونی چکش کنی، اما همین الان پیداش کرد
[ترجمه گوگل]شما می توانید بعدازظهر بعدی داشته باشید، اما در حال حاضر او آن را داشته است

13. The judge took up the gavel with solemnity.
[ترجمه ترگمان]قاضی با ابهت چکش را بلند کرد
[ترجمه گوگل]قاضی با جلب توجه جلب کرد

14. The auctioneer laid down his gavel. 'I'm sorry, the auction is over. '
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل چکش را روی میز گذاشت متاسفم، حراج تمام شد
[ترجمه گوگل]حراج کننده گاو را گذاشت 'متاسفم، حراج پایان یافته است '

پیشنهاد کاربران

چکشی ک قاضی روی میز می زند

چکش
صرفا مینویسم که توی سرچ هم بیاد، و الی معنیش چکش قاضیه


کلمات دیگر: