کلمه جو
صفحه اصلی

efficacious


معنی : موثر، سریع الاثر
معانی دیگر : (دارای تاثیر دلخواه) ثمربخش، سودآور، نتیجه بخش، مفید

انگلیسی به فارسی

(دارای تأثیر دلخواه) ثمربخش، نتیجه‌بخش، مؤثر، مفید


کارآمد، موثر، سریع الاثر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: efficaciously (adv.), efficaciousness (n.)
• : تعریف: causing or capable of causing a desired result; effectual; effective.
متضاد: ineffective, inefficacious
مشابه: effective, efficient, fruitful, valid

- The treatment showed signs of being efficacious for this group of patients.
[ترجمه ترگمان] درمان علائم موثر بودن برای این گروه از بیماران را نشان داد
[ترجمه گوگل] درمان این علائم را برای این گروه از بیماران نشان داد

• effective, producing the desired result
something that is efficacious is successful in solving a problem or achieving an aim; a formal word.

مترادف و متضاد

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

سریع الاثر (صفت)
efficacious

efficient, productive


Synonyms: active, adequate, capable, competent, effective, effectual, energetic, influential, operative, potent, powerful, puissant, serviceable, strong, successful, useful, virtuous


Antonyms: incapable, inefficacious, inefficient, unproductive, unsuccessful, useless


جملات نمونه

1. an efficacious drug
داروی ثمربخش (مفید)

2. Example is always more efficacious than precept.
[ترجمه ترگمان]مثال همیشه موثرتر از پند و اندرز است
[ترجمه گوگل]مثال همیشه کارآمدتر از دستور است

3. Qingdao is a resort efficacious for a variety of bodily ills.
[ترجمه ترگمان]Qingdao درمانی برای انواع بیماری های جسمی است
[ترجمه گوگل]چینگدائو یک رفت و آمد مکرر برای انواع مختلف بیماری های بدنی است

4. This, as almost always, proved efficacious.
[ترجمه ترگمان]این، تقریبا همیشه موثر بود
[ترجمه گوگل]این، تقریبا همیشه، اثربخشی را ثابت کرد

5. Conclusion 2% mepivacaine is a safe and efficacious local anesthetic drug in conservative dentistry.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۲ % mepivacaine یک داروی بی حس کننده موضعی موثر و موثر در دندان پزشکی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری 2٪ مایپیواکائین یک داروی بی حس کننده موضعی امن و کارآمد در دندانپزشکی محافظه کار است

6. Its theurgy was able to do exact and efficacious divinations for seventy-two times but it couldn't prophesy the king would open its belly and killed him.
[ترجمه ترگمان]این پیشگویی قادر بود که این divinations دقیق را برای هفتاد و دو بار انجام دهد، اما نمی توانست بگوید که پادشاه شکم خود را باز خواهد کرد و او را به قتل می رساند
[ترجمه گوگل]تئوری او قادر به انجام اعمال دقیق و کارآمد برای هفتاد و دو بار بود، اما نمی توانست پیشگویی کند که پادشاه شکم خود را باز کرده و او را کشته است

7. This is that geomantic omen is efficacious two, this that time creates outstanding personality?
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه موثر است، این زمان شخصیت برجسته را خلق می کند؟
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که عناصر ژئواستراتژیک دوگانه کارآمد هستند و این زمان شخصیت برجسته ای را ایجاد می کند؟

8. Asarum is an efficacious traditional Chinese medicine.
[ترجمه ترگمان]Asarum یک داروی سنتی چینی موثر است
[ترجمه گوگل]آساروم یک دارو طب سنتی چینی است

9. Conclusion: interferon, thymosin and new nucleotide similitude are efficacious medicines.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اینترفرون، thymosin و مکمل nucleotide جدید داروهای موثری هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اینترفرون، تیموسین و سایه نوکلئوتید جدید، داروهای موثر هستند

10. It occurs to me that example is always more efficacious than precept.
[ترجمه ترگمان]برای من این نمونه همیشه موثرتر از پند و اندرز است
[ترجمه گوگل]این برای من اتفاق می افتد که مثال همیشه کارآمدتر از پیش فرض است

11. The nasal spray was new on the market and highly efficacious.
[ترجمه ترگمان]اسپری بینی در بازار جدید و بسیار موثر بود
[ترجمه گوگل]اسپری بینی در بازار جدید و بسیار کارآمد است

12. Areas where safeguards developed against the backdrop of a different type of decision-making may be more efficacious and apposite.
[ترجمه ترگمان]حوزه هایی که در آن تدابیر حفاظتی در برابر پس زمینه نوع متفاوتی از تصمیم گیری توسعه می یابند، ممکن است موثر و موثر باشد
[ترجمه گوگل]مناطقی که ممنوعیت ها در مقابل نوع تصمیم گیری متفاوت ایجاد می شود ممکن است کارآیی بیشتری داشته باشند

13. This suggests that improving access to dietitians might be more efficacious than other changes.
[ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که بهبود دسترسی به رژیم غذایی، ممکن است موثرتر از دیگر تغییرات باشد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که بهبود دسترسی به متخصصین تغذیه می تواند بیشتر از سایر تغییرات موثر باشد

14. If we did, we would be forced to choose between enormous guilt and efficacious action.
[ترجمه ترگمان]اگر ما این کار را می کردیم، مجبور می شدیم بین اقدام موثر و موثر مان را انتخاب کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما این کار را کردیم، مجبور خواهیم شد بین گناه عظیم و اقدام موثر انتخاب کنیم

an efficacious drug

داروی ثمربخش (مفید)


Example is always more efficacious than precept.

عبرت همیشه ثمربخش‌تر از پند اخلاقی است.


پیشنهاد کاربران

اثربخش

خودکارآمد


کلمات دیگر: