کلمه جو
صفحه اصلی

eerie


معنی : ترساننده، گرفته، وهم اور
معانی دیگر : eery : وهم اور، مکدر

انگلیسی به فارسی

عجیب و غریب، ترساننده، گرفته، وهم اور


( eery =) وهم‌آور، ترساننده، گرفته، مکدر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: eerier, eeriest
مشتقات: eerily (adv.), eeriness (n.)
• : تعریف: mysterious and frightening; weird.
مترادف: mysterious, spooky, unearthly, weird
مشابه: chilling, creepy, ghostly, odd, preternatural, scary, spectral, strange, uncanny, unnatural

- Eerie laughter was coming from the rooms upstairs.
[ترجمه ترگمان] صدای خنده دارش از اتاق های طبقه بالا می آمد
[ترجمه گوگل] خنده ای از اتاق در طبقه بالا آمد
- We witnessed an eerie light in the sky.
[ترجمه ترگمان] ما شاهد یک روشنایی وهم آور در آسمان بودیم
[ترجمه گوگل] ما شاهد یک نور بی نظیر در آسمان بودیم
- She suddenly had an eerie feeling that she was not alone in the room.
[ترجمه ترگمان] ناگهان احساس کرد که در اتاق تنها نیست
[ترجمه گوگل] او به طور ناگهانی یک احساس عجیب داشت که او تنها در اتاق نبود

• frightening, weird, mysterious
something that is eerie is strange and frightening.

مترادف و متضاد

ترساننده (صفت)
eerie, deterrent, eery

گرفته (صفت)
solemn, thick, muggy, dull, darksome, low-spirited, chock-full, gruff, eerie, hoarse, choky, sombrous, eery, muzzy, poky, pokey, tristful

وهم اور (صفت)
eerie, eery

spooky


Synonyms: awesome, bizarre, crawly, creepy, fantastic, fearful, frightening, ghostly, mysterious, scary, spectral, strange, supernatural, superstitious, uncanny, unearthly, weird


Antonyms: funny, normal, ordinary, silly


جملات نمونه

1. walking alone in a cemetery at night is an eerie experience
شب هنگام تنها در گورستان قدم زدن دلهره آور است.

2. I walked down the eerie dark path.
[ترجمه ترگمان]راه تاریکی را در پیش گرفتم
[ترجمه گوگل]من راه تاریک تاریک را راه می انداختم

3. She heard the eerie noise of the wind howling through the trees.
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه باد را شنید که از میان درختان زوزه می کشید
[ترجمه گوگل]او شنیده صدای بی سر و صدایی باد که درختان را می غرید

4. I had the eerie sensation that I was not alone.
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشتم که تنها نیستم
[ترجمه گوگل]من حس حسابی داشتم که تنها نبودم

5. He had the eerie sensation of being watched.
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشت که او را تحت نظر دارند
[ترجمه گوگل]او احساس ترس و وحشت تماشا کرد

6. After the explosion, an eerie silence fell upon the scene.
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، سکوتی وهم اور بر صحنه افتاد
[ترجمه گوگل]پس از انفجار، یک سکوت شنیع بر صحنه افتاد

7. The eerie howl of the siren sent chills up her spine.
[ترجمه ترگمان]زوزه وهم آوری او را به لرزه انداخت
[ترجمه گوگل]صدای عجیب و غریب آژیر به سمت ستون فقراتش افتاد

8. I found the silence underwater really eerie.
[ترجمه ترگمان]سکوتی را که در زیر آب بود پیدا کردم که در آن زیر و رو شده بود
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که سکوت در زیر آب واقعا شگفت انگیز است

9. It's eerie to walk through a dark wood at night.
[ترجمه ترگمان]ترسناک است که شب در یک جنگل تاریک قدم بزنیم
[ترجمه گوگل]عجیب است که در شب از طریق یک چوب تیره راه برویم

10. The scenery chimed perfectly with the eerie mood of the play.
[ترجمه ترگمان]منظره صحنه با حالت وهم انگیزی که در حال بازی بود به طور کامل به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]مناظر کاملا با خلق و خوی عجیب و غریب از بازی

11. This place has a distinctly eerie atmosphere.
[ترجمه ترگمان]این مکان یک فضای وهم اور و ترسناک دارد
[ترجمه گوگل]این مکان دارای فضای قابل توجهی است

12. He had the eerie feeling that he had met this stranger before.
[ترجمه ترگمان]او این احساس مرموز را داشت که قبلا این غریبه را دیده بود
[ترجمه گوگل]او احساس ترسناکی داشت که پیش از این با این غریبه آشنا بود

13. In an eerie echo of Adams, unionist leaders gave warnings of further violence which sounded more like threats than warnings.
[ترجمه ترگمان]در صدای وهم آوری از آدامز، رهبران اتحادیه اروپا هشدارهایی در مورد خشونت بیشتر دادند که بیشتر شبیه به تهدید بود تا هشدار
[ترجمه گوگل]رهبر اتحادیه گرایان در اکشن شگفت انگیز آدامز هشدارهای خشونت آمیز بیشتری را ارائه دادند که به نظر میرسید تهدیدات نسبت به هشدارها بیشتر بود

14. There was this eerie green light.
[ترجمه ترگمان]این روشنایی وهم اور به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]این نور سبز سبز بود

15. It is an eerie experience but only a prologue.
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه وهم آور اما فقط یک مقدمه است
[ترجمه گوگل]این یک تجربه عجیب و غریب است، اما فقط یک پرولوگ است

پیشنهاد کاربران

ترسناک و عجیب، وهم انگیز

موهوم، مرموز، وهم آلود

خوفناک


کلمات دیگر: