1. Very handsome with oiled hair and a fez.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوش قیافه با موهای چرب و fez
[ترجمه گوگل]بسیار خوش تیپ با موی روغن و Fez
2. The origin of the fez is disputed.
[ترجمه ترگمان]منشا of مورد اختلاف است
[ترجمه گوگل]منشا فیز بحث و جدل است
3. And the fez makers lost most of their clientele.
[ترجمه ترگمان]و the fez اکثر مشتریان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]و سازندگان فیز بیشتر از مشتریان خود را از دست دادند
4. I saw Bobbie's red fez among the crowd.
[ترجمه ترگمان]I را در میان جمعیت دیدم
[ترجمه گوگل]من شاهد فجردای Bobbie در میان جمعیت بودم
5. The shop remains one of only two fez makers in this teeming city.
[ترجمه ترگمان]این مغازه تنها شامل دو نفر از makers fez در این شهر پرجمعیت است
[ترجمه گوگل]این مغازه یکی از تنها دو فیزیک ساز در این شهر باشکوه است
6. Ironically, another dress fez as worn by Benito Mussolini topped this figure, selling at £000.
[ترجمه ترگمان]از قضا، کلاه دیگری از fez که توسط بنیتو موسولینی به تن کرده بود، در صدر این رقم قرار گرفت و at پوند فروش کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای، یکی دیگر از لباس های فصیحی که بنیتو موسولینی آن را پوشانده بود، این رقم را به فروش گذاشت و فروش آن در £ 000
7. A fez is a brimless felt hat, usually red, with a black tassel hanging from crown.
[ترجمه ترگمان]یک fez، یک کلاه brimless است که معمولا قرمز است، معمولا قرمز، با منگوله سیاهی که از تاج آویزان است
[ترجمه گوگل]یک فیز کلاه احساس ناخوشایند، معمولا قرمز است، با یک پرتقال سیاه و سفید از تاج زده شده است
8. D Fez is a city in Morocco.
[ترجمه ترگمان]شهر فاس شهری در مراکش است
[ترجمه گوگل]D Fez یک شهر در مراکش است
9. The picturesque city of Fez is anther aspects of Morocco.
[ترجمه ترگمان]شهر زیبای فاس aspects از مراکش است
[ترجمه گوگل]شهر زیبای Fez جنبه های مبهم مراکش است
10. Fez is a city in Morocco.
[ترجمه ترگمان]شهر فاس شهر مراکش است
[ترجمه گوگل]فیز یک شهر در مراکش است
11. The bearded man had on a fez, the other's head was bare, and the snow had lodged in his hair.
[ترجمه ترگمان]مرد ریشو با fez برهنه بود و سر دیگرش لخت بود و برف در موهایش فرورفته بود
[ترجمه گوگل]مرد ریشدار در فیز بود، سر دیگر لخت بود، و برف در موهای خود قرار داده بود
12. Craftsmen from the Moroccan city of Fez built one of the new galleries.
[ترجمه ترگمان]شهر فاس مراکش یکی از گالری های جدید را بنا کرد
[ترجمه گوگل]صنایع دستی از شهر مراکش در فاز یکی از گالری های جدید ساخته شده است
13. Opposition parties of both the right and left joined with the unions in calling for an independent inquiry into the Fez incidents.
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف هر دو جناح راست و چپ با اتحادیه ها در تماس بودند که خواستار تحقیق مستقل در حوادث فاس شدند
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون هر دو طرف راست و چپ با درخواست اتحادیه ها برای تحقیق مستقل در حوادث فصلی پیوستند
14. Bobbie too had wrapped herself in a black cloak, though not of fur, and had at least discarded the fez.
[ترجمه ترگمان]بابی هم خودش را با شنل سیاه پیچیده بود، با این که خز نبود و حداقل the را کنار گذاشته بود
[ترجمه گوگل]Bobbie هم خودش را در یک مروارید سیاه پوشانده بود، هرچند نه از خز، و حداقل فیز را نادیده گرفته بود