کلمه جو
صفحه اصلی

geriatric


معنی : مربوط به پیری
معانی دیگر : مربوط به پیری

انگلیسی به فارسی

مربوط به پیری


سالخورده، مربوط به پیری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning geriatrics.

(2) تعریف: of or concerning old people.

• of or pertaining to geriatrics; of aging; of elderly people
geriatric is used to describe very old people, their illnesses, and their treatment; a medical term.

مترادف و متضاد

مربوط به پیری (صفت)
geriatric

جملات نمونه

1. She gave up general medicine to specialize in geriatric medicine.
[ترجمه ترگمان]ایشون پزشکی عمومی رو به متخصص پزشکی قانونی دادند
[ترجمه گوگل]او طب سنتی را به پزشکی اختصاص داده است

2. I'm not a geriatric yet, you know!
[ترجمه ترگمان]می دانی که من هنوز پیر نیستم
[ترجمه گوگل]من هنوز سالمند نیستم، می دانید!

3. The geriatric patients will be moved out.
[ترجمه ترگمان]بیماران geriatric منتقل خواهند شد
[ترجمه گوگل]بیماران سالخورده منتقل خواهند شد

4. Who's going to elect a geriatric President?
[ترجمه ترگمان]کی می خواد با یک خانم مسن انتخاب کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی رئیس جمهور سالخورده را انتخاب می کند؟

5. Geriatric research aims for people to die young as late as possible.
[ترجمه ترگمان]هدف از تحقیقات کهولت سن برای مردم این است که تا آنجا که ممکن است جوان شوند
[ترجمه گوگل]تحقیقات جنایی برای افرادی که تا حد امکان دچار مرگ می شوند، هدف قرار می گیرد

6. Geriatric nurse Susan, 2 was killed instantly.
[ترجمه ترگمان]سوزان ۲ ساله، پرستار سالمندان، در دم کشته شد
[ترجمه گوگل]پرستار سالم سوزان 2 فورا کشته شد

7. The clinic specializes in geriatric medicine.
[ترجمه ترگمان]کلینیک متخصص پزشکی داره
[ترجمه گوگل]این کلینیک تخصص پزشکی جراحی دارد

8. No agreed definition of who is a geriatric patient has yet been arrived at.
[ترجمه ترگمان]هیچ تعریفی مبنی بر این که چه کسی بیمار است، هنوز نرسیده است
[ترجمه گوگل]هیچ تعریف توافق شده ای که یک بیمار سالخورده است تا به حال وارد نشده است

9. Geriatric hospitals are often severely under-staffed.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان های مسن اغلب تحت پوشش پرسنل قرار دارند
[ترجمه گوگل]بیمارستان های زایمان اغلب بسیار کم کارکنان هستند

10. Geriatric day hospitals, despite having a considerable minority of dementia sufferers have not in general tackled the issue of integration.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان های روز کهولت سن علی رغم داشتن اقلیت قابل توجهی از مبتلایان به جنون به طور کلی مساله ادغام را حل نکرده اند
[ترجمه گوگل]بیمارستان های روزانه، به رغم داشتن اقلیت قابل توجهی از مبتلایان به زوال عقل، به طور کلی در مورد مسئله ی ادغام نیستند

11. While the need for geriatric trained physicians is growing, the pool of doctors likely to enter the field has remained constant.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نیاز به سالمندان آموزش دیده در حال افزایش است، احتمال ورود پزشکان به این حوزه ثابت مانده است
[ترجمه گوگل]در حالیکه نیاز به پزشکان آموزش دیده سالخورده در حال رشد است، شمار پزشکان احتمالا در این زمینه باقی مانده است

12. Some medical specialisms, especially geriatric medicine, are much better than others at arranging effective transfer.
[ترجمه ترگمان]برخی specialisms پزشکی، به ویژه geriatric پزشکی، بسیار بهتر از دیگران در ترتیب دادن انتقال موثر هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از متخصصین پزشکی، به ویژه پزشکی سالمندان، در تنظیم انتقال موثرتر از دیگران هستند

13. I used to go along to Greenbank Hospital's geriatric wards, where I sang and played to the old folk.
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم که به بخش قدیمی بیمارستان Greenbank بروم، جایی که من برایش آواز می خواندم و با آدم های پیر بازی می کردم
[ترجمه گوگل]من برای رفتن به بخش های جراحی بیمارستان Greenbank، جایی که من آواز خواندم و به قوم قدیمی بازی کردم

14. A geriatric truck had stalled near the highway.
[ترجمه ترگمان]کامیون در کنار جاده توقف کرده بود
[ترجمه گوگل]یک کامیون سالمندان در نزدیکی بزرگراه متوقف شد

پیشنهاد کاربران

سالخورده

سالمند، پیر، مسن


کلمات دیگر: