1. it is not even worth a farthing
حتی ارزش یک پول سیاه را هم ندارد.
2. Farthing Lane's just above the High Street and parallel with it.
[ترجمه ترگمان]خیابان Farthing لین در بالای خیابان اصلی و موازی با آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]Farthing Lane درست بالای خیابان بالا و موازی با آن
3. I do not own a farthing - - bereft in a shipwreck of all but my wedding-ring.
[ترجمه ترگمان]من حتی یک شاهی پول ندارم که در یک کشتی غرق در غرق شدن از همه چیز بجز حلقه ازدواج من محروم مانده باشد
[ترجمه گوگل]من یک farthing ندارم - در کشتی خراب همه، اما حلقه عروسی من
4. He doesn't care a farthing.
[ترجمه ترگمان]یک شاهی هم برایش مهم نیست
[ترجمه گوگل]او اهمیتی ندارد
5. She always looked at every farthing twice before parting with it.
[ترجمه ترگمان]همیشه قبل از جدا شدن با آن به هر کو پک نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه قبل از هرج و مرج با آن دو بار به فارتون نگاه کرد
6. The penny farthing made its first appearance in 1870 and was ridden round the world in 188
[ترجمه ترگمان]پنی کو پک اول به سال ۱۸۷۰ می رسید و دور دنیا به دور دنیا می تاخت
[ترجمه گوگل]Farting penny اولین بار در سال 1870 ظاهر شد و در سال 188 در سراسر جهان غرق شد
7. On it were her confirmation cross and the farthing Rob had given her soon after they met.
[ترجمه ترگمان]بر روی آن صلیب confirmation و the که راب بعد از ملاقات آن ها به او داده بود، به او داده بود
[ترجمه گوگل]بر روی آن صلیب تاییدش بود و رابرت فورتا پس از آن ملاقات کرد
8. Only yesterday she hadn't cared a farthing for the woman.
[ترجمه ترگمان]فقط دیروز یک دینار برای زن نداشت
[ترجمه گوگل]فقط دیروز او برای زن بیمار نبود
9. This old clock is not worth a farthing.
[ترجمه ترگمان]این ساعت قدیمی ارزش یک شاهی پول ندارد
[ترجمه گوگل]این ساعت قدیمی ارزش فارت نیست
10. I don't care a brass farthing where you go.
[ترجمه ترگمان]حتی یک شاهی پول هم برایم مهم نیست
[ترجمه گوگل]من اهمیتی نمی دهم که به کجا بروم
11. He does not value that a brass farthing.
[ترجمه ترگمان]حتی یک شاهی پول هم برایش ارزش قائل نیست
[ترجمه گوگل]او این ارزش را ندارد که یک فنجان برنج
12. The debt shall be paid to the uttermost farthing.
[ترجمه ترگمان]تا دینار آخرش را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بدهی باید به حداکثر مبلغ پرداخت شود
13. 'I'll have my dues, and not a farthing over.
[ترجمه ترگمان]من حق عضویت خود را دارم و حتی یک شاهی هم ندارم
[ترجمه گوگل]'من هزینه هایم را دریافت می کنم، و نه فارت کردن
14. Hunger was shred into atomies in every farthing porringer of husky chips of potato, fried with some reluctant drops of oil .
[ترجمه ترگمان]گرسنگی بود که در هر یک porringer سیب زمینی of سیب زمینی برشته شده بود و با چند قطره قطره از نفت سرخ می شد
[ترجمه گوگل]گرسنگی در هر فریزر فارت از چیپس هویج سیب زمینی، با برخی از قطره های غیرمنتظره روغن سرخ شده است