کلمه جو
صفحه اصلی

fantastical


معنی : خیالی، خارق العاده
معانی دیگر : خیالی، خارق العاده

انگلیسی به فارسی

خیالی، خارق‌العاده


فوق العاده، خارق العاده، خیالی


انگلیسی به انگلیسی

• imaginary, whimsical; strange, outlandish; unrealistic; extraordinary

مترادف و متضاد

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

خارق العاده (صفت)
unusual, extraordinary, fantastic, weird, supernatural, singular, fantastical, hyperphysical, unco, thaumaturgic

جملات نمونه

1. The book has many fantastical aspects.
[ترجمه ترگمان]این کتاب دارای جنبه های خارق العاده بسیاری است
[ترجمه گوگل]این کتاب دارای جنبه های خارق العاده ای است

2. Though snow-covered topiary looks fantastical, heavy snow should be removed with a rake or broom.
[ترجمه ترگمان]هر چند درخت برفی که پوشیده از برف است، برف سنگین را باید با چنگک یا جارو از بین ببرند
[ترجمه گوگل]گرچه براق پوشانده شده به نظر می رسد فوق العاده، برف سنگین باید با یک غلاف یا جارو برداشته شود

3. But there, behind that gaudy, fantastical temple stood a line of monoliths.
[ترجمه ترگمان]اما آنجا پشت آن معبد پر زرق و برق، ردیفی از مجسمه های سنگی قرار داشت
[ترجمه گوگل]اما در آنجا، پشت این معبد فانتزی، غول پیکر یک خط از یکپارچه ایستاده بود

4. He described a fantastical world populated by mermaids.
[ترجمه ترگمان]او دنیایی خیالی را توصیف کرد که توسط پری های دریایی پر شده بود
[ترجمه گوگل]او یک جهان عجیب و غریب را که توسط پری دریایی پر شده است توصیف کرد

5. His room was tricked out with something fantastical.
[ترجمه ترگمان]اتاق او با چیزی fantastical از آن بیرون امده بود
[ترجمه گوگل]اتاق او با چیزی فوق العاده فریب خورده بود

6. Join her on her fantastical journey for a memorable adventure.
[ترجمه ترگمان]در سفر خارق العاده او برای یک ماجراجویی به یاد ماندنی، به او بپیوندید
[ترجمه گوگل]او را در سفر فوق العاده خود را برای یک ماجراجویی به یاد ماندنی

7. Mercutio is enjoying himself, weaving his way through a fantastical set of images.
[ترجمه ترگمان]Mercutio در حال لذت بردن از خودش است و راهش را از میان یک مجموعه خیالی از تصاویر باز می کند
[ترجمه گوگل]Mercutio با بهره گیری از خود، بافت خود را از طریق مجموعه ای فوق العاده از تصاویر

8. In a moment she would open her eyes to discover that it had all been an incredible, fantastical dream.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، چشمانش را باز می کرد تا دریابد که همه چیز رویای باور نکردنی و خیالی است
[ترجمه گوگل]در یک لحظه او چشم خود را باز کرد تا کشف کند که این همه رویایی باورنکردنی و خارق العاده بوده است

9. As regarded Feathertop, all this resulted in a wild, extravagant, and fantastical impression, as if his life and being were akin to the smoke that curled upward from his pipe.
[ترجمه ترگمان]همه این مناظر به طرز شگفت انگیزی عجیب و غریب و غریب به نظر می رسیدند، گویی زندگی و حیات او شبیه به دودی بود که از پیپش بالا می رفت
[ترجمه گوگل]همانطور که Feathertop در نظر گرفته شد، این همه منجر به یک تصور وحشی، عجیب و غریب و خارق العاده شد، به شرط اینکه زندگی و وجود او مشابه دود بود که از لوله او به سمت بالا بود

10. Lightsome sway, or apeak drag ground moving finery, is every woman heart of dreams, fantastical wear black dress, the princess is high growth for beautiful queen.
[ترجمه ترگمان]این شاهزاده خانم، که جامه زرق و برق به تن می کند، و یا لباس زرق و برقی به خود می گیرد، همه زنان رویاها، جامه خارق العاده، جامه سیاه می پوشند، شاهزاده خانم برای ملکه زیبایی رشد زیادی دارد
[ترجمه گوگل]Lightsome swing، یا apeak کشیدن زمین حرکت نازک، هر بانوی قلب رویاها، لباس خارق العاده لباس سیاه و سفید، شاهزاده خانم رشد بالا برای ملکه زیبا است

11. The aforementioned ‘City of Light’ is the sort of fantastical vision that you'd expect from this team, packed with strange creatures and physical impossibilities.
[ترجمه ترگمان]\"شهر نور\" که در بالا ذکر شد \"شهر نور\" است که شما انتظار آن را از این تیم انتظار دارید، که مملو از موجودات عجیب و impossibilities فیزیکی است
[ترجمه گوگل]'شهر نور' فوق الذکر نوعی دیدگاه فوق العاده ای است که شما از این تیم انتظار دارید، با موجودات عجیب و غریب و غیر ممکن بودن فیزیکی

12. It sort of reminds you that some of the more fantastical things in art are outdone by nature.
[ترجمه ترگمان]به نوعی به شما یادآوری می کند که برخی چیزهای عجیب و غریب در هنر از طبیعت پیشی گرفته اند
[ترجمه گوگل]این نوع یادآوری به شما یادآوری می کند که برخی از چیزهای فوق العاده در هنر طبیعت هستند

13. It took seven years to complete and gave him a taste for creating fantastical environments.
[ترجمه ترگمان]هفت سال طول کشید تا کامل شود و به او طعمی برای ایجاد محیط های خارق العاده داد
[ترجمه گوگل]هفت سال طول کشید و طعم آن را برای ایجاد محیط های فوق العاده به او داد

پیشنهاد کاربران

عجیب و غریب، بیش از حد عجیب، چیزی که باور آن سخت باشد، خیالی، خیال پردازانه


کلمات دیگر: