کلمه جو
صفحه اصلی

feculent


معنی : گل الود، مثل مدفوع
معانی دیگر : سرگین دار، سرگین وار، سرگینی، ککه مانند، سرگین سان

انگلیسی به فارسی

گل‌آلود، مثل مدفوع


ظریف، گل الود، مثل مدفوع


انگلیسی به انگلیسی

• filthy, foul, polluted

مترادف و متضاد

گل الود (صفت)
thick, bedraggled, muddy, shod, turbid, feculent

مثل مدفوع (صفت)
feculent

جملات نمونه

1. Then under Li feculent . Scour disease must rule good, application eatable treat side again convenient quickly.
[ترجمه ترگمان]سپس زیر لی feculent این بیماری باید خوب عمل کند، کاربرد قابل کاربرد قابل خوردن باز هم به سرعت مناسب است
[ترجمه گوگل]سپس زیر قلیان لی بیماری اسکور باید به درستی، راحت و راحت و راحت با غذا قابل استفاده باشد

2. After the bilge on feculent hair, oil divides mix up perfume, produce peculiar smell possibly also.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که موهای آ ره روی موهای feculent کار می کند، روغن عطر را از هم جدا می کند و بوی خاصی هم به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]پس از جوشاندن موهای قهوه ای، روغن تقسیم عطر را می بخشد، بوی خاصی نیز تولید می کند

3. It is a difficult task for shadow and feculent water area processing when extracting water body from remote sensing image by traditional methods.
[ترجمه ترگمان]در هنگام استخراج جسم از تصویر سنجش از راه دور با استفاده از روش های سنتی، این کار برای سایه و پردازش سطح آب دشوار است
[ترجمه گوگل]این یک کار دشوار برای پردازش سایه و آبریز حوضچه هنگام استخراج بدن آب از تصویر سنجش از راه دور با روش های سنتی است

4. Persuade gentleman not to have feculent sexual intercourse so, do not taste the forbidden fruit that should not taste.
[ترجمه ترگمان]بگو ببینم که این رابطه جنسی با من ارتباطی ندارد و این میوه ممنوعه را هم دوست نداشته باشید
[ترجمه گوگل]نکته جالب توجه اینکه آقایان نباشند که رابطه جنسی مقتولانه داشته باشند، از میوه ممنوعه که نباید طعم آن را بخورید، طعم نگذارید

5. Reason is feculent to having the person of coital history, must observe pudenda and the position that produce chancre possibly, achieve seasonable discovery, seasonable cure.
[ترجمه ترگمان]دلیل این است که عقل حکم می کند که فرد تاریخ coital را داشته باشد، must را مشاهده کند و موضعی را که احتمالا chancre را تولید می کند، به طور مناسب، و به موقع التیام یابد
[ترجمه گوگل]دلیل این امر آن است که داشتن شخص سابقه خانوادگی داشته باشد، باید پودانتا و موقعیتی را که احتمالا شانکر را تولید می کند، کشف چاشنی، درمان های فوری، مشاهده کند

6. Additional, powdery bottom has a bit feculent, still can cause bacterial infection, cause skin disease.
[ترجمه ترگمان]قسمت اضافی و پودری اضافی کمی feculent دارد، که هنوز هم می تواند باعث عفونت باکتریایی شود، که باعث بیماری پوستی می شود
[ترجمه گوگل]کف اضافی، پودر کمی کمی ظریف است، هنوز هم می تواند باعث عفونت باکتریایی، باعث بیماری پوست شود

7. Large intestine not only is traditional organ in conduction draffy way, but also it is very rich in some content. Five-Zang feculent matter must be discharged depending on large intestine.
[ترجمه ترگمان]روده بزرگ نه تنها عضو سنتی در مسیر هدایت الکتریکی است، بلکه در برخی از محتوا بسیار غنی است ۵ - ماده feculent باید بسته به روده بزرگ تخلیه شود
[ترجمه گوگل]روده بزرگ نه تنها اندام سنتی است که در مسیر هدایت به طرز وحشیانه ای استفاده می شود، بلکه در برخی محتوا بسیار غنی است مواد زائد پنج زنگ باید بسته به روده بزرگ تخلیه شود

8. This kind of phenomenon belongs to blame nature to drop hair, caused cause may be as a result of scalp feculent, pore jams, blood capillary function is abate wait.
[ترجمه ترگمان]این نوع از پدیده مربوط به سرزنش طبیعت برای افت مو است، که علت آن ممکن است در نتیجه مغز پوست سر، jams حفره باشد، و عملکرد مویرگ ها از خون کاهش پیدا کند
[ترجمه گوگل]این نوع پدیده متعلق به سرزنش طبیعت برای ریزش مو است، علت آن ممکن است به علت سرگیجه در ناحیه سر پوست باشد، منافذ، عملکردهای مویرگهای خون کم است

9. The taboo is a negative self-repression for trepidation that come from some mystery or feculent something.
[ترجمه ترگمان]تابو عبارت است از خود سرکوب کردن منفی برای هراسی که از یک راز و یا چیزی شبیه به چیزی دیگر نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]تابو منفی خود سرکوبگر برای ترس است که از برخی از رمز و راز و یا چیزی ظریف است

10. Not only realising chancre and syphilis is two kinds of disease, and realise they all are caused by feculent sexual intercourse, this kind of understanding is in at that time is very marvelous.
[ترجمه ترگمان]نه تنها درک chancre و سیفیلیس دو نوع بیماری هستند، و درک می کنند که همه آن ها ناشی از آمیزش جنسی feculent هستند، این نوع درک در آن زمان بسیار شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]نه تنها شناختن شانکر و سیفلیس دو نوع بیماری است و می دانند که همه آنها از طریق مقاربت جنسی ظالمانه ایجاد می شوند، این نوع درک در آن زمان بسیار شگفت انگیز است

11. An article on Newsvine nicely illuminates its readers on the future of corpse disposal: melted in a vat of lye into a brown, feculent sludge, then flushed down the toilet.
[ترجمه ترگمان]مقاله ای در مورد Newsvine که به خوبی خوانندگان خود را در آینده دفع جسد روشن می کند: ذوب شدن در یک خم آب قلیا به یک رسوب قهوه ای، feculent لجن، سپس از دستشویی خارج شد
[ترجمه گوگل]مقاله ای در مورد Newsvine خوانندگان خود را در آینده در مورد دفع جسد روشن می کند: در یک قاشق چای خوری به یک لجن قهوه ای، قهوه ای ریخته شده و سپس توالت را از بین می برد

12. People is very good-tempered also to this, won't because of the kitchen feculent and of cognizance host not quite laborious.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مردم خیلی خوب رفتار می کنند، به خاطر آشپزخانه kitchen و یک میزبان مدرسه، نه چندان پر زحمت
[ترجمه گوگل]مردم هم بسیار خوب هستند، به خاطر ظاهر آشپزخانه و آشنایی با میزبان بسیار دشوار نیست

13. HPMC can not dissolve in grain alcohol, aether and acetone without water in them and can dissolve into clear or slight feculent colloidal solution .
[ترجمه ترگمان]HPMC با استفاده از الکل، aether و استون بدون آب در آن ها حل و فصل می شوند و می توانند محلول colloidal و یا slight را حل کنند
[ترجمه گوگل]HPMC نمیتواند در الکل، اتر و استون غلیظ شود و بدون آب در آنها حل شود و بتواند به محلول کلوئیدی روشن یا کمی خفیف تبدیل شود

14. The well point should pump water continually, the normal pumping rule is "big then small, feculent then clear".
[ترجمه ترگمان]نقطه خوبی که باید به طور مداوم آب را پمپ کند، قانون پمپاژ معمولی \"بسیار کوچک، کوچک و بعد واضح\" است
[ترجمه گوگل]نقطه چاه باید آب را بطور مداوم پمپاژ کند، قانون پمپاژ طبیعی بزرگ و سپس کوچک و ظریف و سپس روشن است


کلمات دیگر: