کلمه جو
صفحه اصلی

elementarily


معنی : ابتدایی، اصلی
معانی دیگر : مقدماتی

انگلیسی به فارسی

مقدماتی، ابتدایی، اصلی


به طور ذاتی، ابتدایی، اصلی


انگلیسی به انگلیسی

• simply, basically, in an elemental manner

مترادف و متضاد

ابتدایی (قید)
elementarily

اصلی (قید)
elementarily

پیشنهاد کاربران

بطور ابتدایی

به طور ماندگار


کلمات دیگر: