1. an egregious error
اشتباه لپی
2. It was an egregious error for a statesman to show such ignorance.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه فاحش برای یک سیاست مدار بود که چنین ignorance را نشان دهد
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه بزرگ برای یک دولتمرد بود که چنین جهل را نشان می داد
3. But the most egregious sin on the bases by the Mets was in the sixth by Timo Perez with two out.
[ترجمه ترگمان]اما most گناه در پایه ها توسط the Mets در سال ششم توسط Timo پرز با دو نفر انجام شد
[ترجمه گوگل]اما بیشترین گناه بر اساس ماتس در ششم توسط تیمو پرز با دو نفر بود
4. It was an egregious breach of protocol.
[ترجمه ترگمان]این یه نقض قانونی بود
[ترجمه گوگل]این نقض گسترده پروتکل بود
5. So a bit of fiddle, but nothing really egregious.
[ترجمه ترگمان]، خب، یه ذره ویولن ولی هیچ چیز خیلی فاحش وجود نداره
[ترجمه گوگل]بنابراین کمی از ملودی، اما چیزی واقعا فریبنده است
6. This egregious nonsequitur requires further clarification, if only for your myriad younger readers.
[ترجمه ترگمان]این nonsequitur فاحش به شفاف سازی بیشتر نیاز دارد، اگر تنها برای خوانندگان جوان شما
[ترجمه گوگل]این ناخوشایند غم انگیز، اگر فقط برای خواننده های بی شمار جوان شما باشد، نیاز به توضیح بیشتری دارد
7. The legal system currently punishes the most egregious forms of child abuse and neglect, but such crimes are difficult to prove.
[ترجمه ترگمان]سیستم قانونی در حال حاضر the شکل آزار و اذیت کودکان را مجازات می کند، اما اثبات این جنایات دشوار است
[ترجمه گوگل]سیستم حقوقی در حال حاضر مجازات اشکال بزرگی از آزار و اذیت و آزار کودکان را مجازات می کند، اما چنین جرایمی دشوار است
8. But its egregious ability is that, he can weave all kinds of things into integrated, actual and logistic oneiric events, which are different of species, spaces, and times.
[ترجمه ترگمان]اما توانایی فاحش آن این است که او می تواند همه چیز را با رویداده ای oneiric منسجم، حقیقی و منطقی که متفاوت از گونه ها، فضاها و زمان ها متفاوت هستند، ترکیب کند
[ترجمه گوگل]اما توانایی غرورآمیز او این است که او می تواند انواع مختلفی را به وقایع یکپارچه، واقعی و لجستیکی که از گونه ها، فضاها و زمان ها متفاوت است، بپوشاند
9. Shares of the most egregious mortgage lenders have plunged and dozens have gonebust.
[ترجمه ترگمان]سهام بسیاری از وام دهندگان وام مسکن نیز گرفتار شده اند و ده ها تن از آن ها دچار رکود اقتصادی شده اند
[ترجمه گوگل]سهم وام دهندگان بزرگترین وام دهندگان کاهش یافته است و ده ها نفر از آنها پول گرفته اند
10. What an egregious example was here !
[ترجمه ترگمان]چه سرمشق بدی بود!
[ترجمه گوگل]مثال بزرگی در اینجا بود
11. What's equally egregious is the fact that this pastry has more sugar than two full-size Klondike Bars.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به همان اندازه فاحش است این واقعیت است که این شیرینی بیشتر از دو بار با اندازه کامل قند دارد
[ترجمه گوگل]آنچه که به اندازه کافی فاسد است این واقعیت است که این شیرینی شکر بیشتری نسبت به دو بلوک کلندایک کامل دارد
12. At worst some egregious minion had conducted a childish private enterprise.
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این خدمتکار مرتکب یک عملیات خصوصی بچگانه شده بود
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، یک مینور عظیم، یک شرکت خصوصی شخصی را اجرا کرد
13. In many emerging economies corruption is egregious overt.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از اقتصادهای نوظهور فساد آشکار است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از اقتصادهای در حال ظهور فساد آشکار است
14. This double taxation is the most egregious impediment to India's single market.
[ترجمه ترگمان]این مالیات مضاعف the مانع از بازار واحد هند است
[ترجمه گوگل]این مالیات دوگانه مانع جدی برای بازار تک هند است