1. The king's shield was emblazoned with his family coat of arms.
[ترجمه ترگمان]سپر پادشاه با کت و شلوار جینش عالی بود
[ترجمه گوگل]سپر پادشاه با کت و شلوار خانوادگی او پوشید
2. Her name was emblazoned across the front of the theatre.
[ترجمه ترگمان]اسم او در جلوی تئاتر می درخشید
[ترجمه گوگل]نام او در سراسر جلوی تئاتر قرار داشت
3. The republic's new flag was emblazoned with the ancient symbol of the Greek Macedonian dynasty.
[ترجمه ترگمان]پرچم جدید جمهوری مقدونیه با نماد کهن سلسله مقدونی یونان مزین شده بود
[ترجمه گوگل]پرچم جدید جمهوری با نماد باستانی سلسله مقدونیه یونانی بود
4. Posters were emblazoned on the walls of the department store.
[ترجمه ترگمان]روی دیواره ای فروشگاه بزرگ می درخشید
[ترجمه گوگل]پوسترها بر روی دیوارهای فروشگاه قرار گرفته بودند
5. The knight's shield was emblazoned with his coat of arms.
[ترجمه ترگمان]سپر شوالیه با کت و شلوار پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]سپر شوالیه به همراه کت و شلوار او بود
6. The great leader's exploits were emblazoned in song and story.
[ترجمه ترگمان]شاهکارهای بزرگ رهبری در آهنگ و داستان مزین بودند
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از رهبر بزرگ در آهنگ و داستان جشن گرفته شد
7. The sponsor's name is emblazoned on the players' shirts.
[ترجمه ترگمان]نام اسپانسر بر روی پیراهن بازیکنان نوشته شده است
[ترجمه گوگل]نام اسپانسر بر روی پیراهن بازیکنان قرار دارد
8. It was white, emblazoned on the sides in red.
[ترجمه ترگمان]در دو طرف قرمز رنگش سفید شده بود
[ترجمه گوگل]آن سفید بود، در طرف قرمز در آغوش داشت
9. From 1874 upon the sail was emblazoned the rampant white horse of Kent.
[ترجمه ترگمان]از بالای سال بالای بادبان، بر اسب سفید rampant کنت شده بود
[ترجمه گوگل]از سال 1874 بر روی بادبان، اسب سفید شبیه به کنت روبرو شد
10. Ironically, the small packets, often emblazoned with a skull-and-crossbones, are harmless.
[ترجمه ترگمان]بسته های کوچک که اغلب مزین به استخوان های جمجمه و استخوان جمجمه هستند بی ضرر هستند
[ترجمه گوگل]به طرز باحالی، بسته های کوچک، که اغلب با جمجمه و کراس فانتزی ساخته می شوند، بی ضرر هستند
11. One is selling T-shirts, with Versace emblazoned on the front.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تی شرت می فروشد
[ترجمه گوگل]یکی از فروش های تی شرت است، ورساچس در مقابل جبهه است
12. To hir, the grandiose promises of Utopia emblazoned across the screen were not only unconvincing but nauseating.
[ترجمه ترگمان]برای hir، وعده های grandiose که در سراسر صفحه نمایش داده شد، نه تنها unconvincing بلکه تهوع آور بودند
[ترجمه گوگل]به حیرت، وعده های بزرگ و بی نظیری که در سراسر صفحه نمایش داده شده بود، نه تنها غافلگیر کننده نبود بلکه تهدیدی نداشتند
13. The main office door to their right was emblazoned with the logo: Stasis Computers, and it was open.
[ترجمه ترگمان]در اصلی سمت راست آن ها مزین به لوگو بود: Stasis کامپیوترها، و آن باز بود
[ترجمه گوگل]درب دفتر اصلی به سمت راست با لوگوی Stasis Computers وارد شد و باز شد
14. I can see you clearly. vividly emblazon in my mind.
[ترجمه ترگمان] می تونم تو رو به وضوح ببینم به طور واضح در ذهنم مجسم شد
[ترجمه گوگل]میتونم بفهمم به زیبایی در ذهن من جا می افتد