کلمه جو
صفحه اصلی

embower


معنی : محصور کردن، پناه دادن، در داربست جا دادن، در سایبان نشاندن
معانی دیگر : (در باغ یا بیشه) قرار دادن، جا خوش کردن، (با درخت و گل) فراگرفتن، در الاچیق

انگلیسی به فارسی

پناه دادن، در بر گرفتن، (در الاچیق)، در داربست جادادن، در سایبان نشاندن


جاذبه، پناه دادن، محصور کردن، در داربست جا دادن، در سایبان نشاندن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: embowers, embowering, embowered
• : تعریف: to cover or enclose in, or as in, a bower.

• cover with branches, create a bower

مترادف و متضاد

محصور کردن (فعل)
close, embay, wall, surround, enclose, compass, embower, ensphere, immure, inclose, mure

پناه دادن (فعل)
house, ensconce, shelter, harbor, refuge, fence, embower

در داربست جا دادن (فعل)
embower

در سایبان نشاندن (فعل)
embower

جملات نمونه

a house embowered with trees

خانه‌ای دربرگرفته‌شده در میان درختان



کلمات دیگر: