کلمه جو
صفحه اصلی

eke


معنی : افزودن، جمع کردن، همچنین
معانی دیگر : (با: out) افزودن بر، (با زحمت) زیاد کردن، (زندگی) به سختی گذراندن، (در مصرف ذخیره و غیره) امساک کردن، صرفه جویی کردن، کم گساری کردن، (محلی) افزودن بر، (قدیمی) همچنین، همین طور، اضافه کردن بر

انگلیسی به فارسی

اضافه کردن بر، افزودن، جمع کردن، همچنین


اکه، افزودن، جمع کردن، همچنین


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ekes, eking, eked
(1) تعریف: to obtain or earn (a living or existence) with great effort (usu. fol. by "out').

- It's hard to eke out a living from farming on such dry and rocky land.
[ترجمه ترگمان] زندگی کردن از کشاورزی در این سرزمین خشک و صخره ای سخت است
[ترجمه گوگل] در چنین زمین های خشک و سنگین، زندگی در زمینه کشاورزی بسیار سخت است

(2) تعریف: (old-fashioned) to stretch or supplement with effort or care (usu. fol. by "out").
متضاد: squander

- We eked out our supplies by strict rationing.
[ترجمه ترگمان] ما آذوقه و آذوقه خود را از دست دادیم
[ترجمه گوگل] ما منابع خود را با مقررات سختگیرانه تضمین می کنیم

• enlarge (archaic)
see phrasal verb eke out .
if you eke something out, you make your supply of it last as long as possible.
if you eke out a living, you manage to survive with very little money.

مترادف و متضاد

افزودن (فعل)
inset, increase, adjoin, add, enhance, augment, append, eke, subjoin, aggrandize, amplify, put on, imp, preponderate, redouble

جمع کردن (فعل)
gross, total, add, collect, stack up, aggregate, eke, roll up, gather, tot, sum, call up, agglomerate, convene, flock, cluster, floc, furl, constrict, purse, immobilize

همچنین (قید)
eke, also, too, as well as

جملات نمونه

1. to eke out his meager pay, he turned to writing stories
برای افزودن بر درآمد ناچیز خود به داستان نویسی روی آورد.

2. they tried to eke out their sugar supply by strict rationing
آنها سعی کردند با سهمیه بندی شدید،در مصرف شکر صرفه جویی کنند.

3. Many workers can only eke out their redundancy money for about 10 weeks.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارگران تنها می توانند پول روزانه خود را به مدت ۱۰ هفته به دست آورند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگران می توانند پول اضافی خود را برای حدود 10 هفته صرف کنند

4. They eke out a miserable existence in cardboard shacks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلبه های مقوایی زندگی فلاکت باری به وجود می آورند
[ترجمه گوگل]آنها در وجود چنگالهای مقوایی از وجود بدبختی بیرون می روند

5. They had to eke out a living on a tiny income.
[ترجمه ترگمان]باید با درآمد کوچکی زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند که درآمد اندکی داشته باشند

6. How did Mum manage to eke out the food when we were kids?
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم، مامان چه طوری تونس ته غذا رو به هم بز نه؟
[ترجمه گوگل]چگونه مامان موفق شد وقتی غذای بچه ها غذا می خورد غذا بخورد؟

7. They eke out a precarious existence foraging in rubbish dumps.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی پر مخاطره را به دنبال آذوقه و انبارهای زباله های خود به سر می برند
[ترجمه گوگل]آنها در معرض خطر انقراض قرار دارند

8. We must try to eke out our water supply.
[ترجمه ترگمان]ما باید سعی کنیم منبع آب هامون رو پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید سعی کنیم آب خود را تامین کنیم

9. They eke out a precarious existence .
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی precarious را به سر می برند
[ترجمه گوگل]آنها یک موجود بی ثبات دارند

10. Sip your drink, don't gulp it. Eke out the little pleasures.
[ترجمه ترگمان]بخور، بخور از لذت های کوچیک لذت می برم
[ترجمه گوگل]خوردن نوشیدنی خود را انجام ندهید از لذت های کوچک بیرون بیایید

11. I pictured her trying to eke out her money - for I was sure there was not much.
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که سعی دارد پولش را در بیاورد - چون مطمئن بودم چیز زیادی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]من او را در تلاش برای خارج کردن از پول خود را - به عنوان من مطمئن بود که وجود دارد نیست

12. The elderly eke out a living on pensions averaging from $ 50 to $ 75 monthly.
[ترجمه ترگمان]افراد سالخورده به طور متوسط از ۵۰ تا ۷۵ دلار در ماه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]افراد سالخورده از حقوق بازنشستگی به طور متوسط ​​از 50 دلار به 75 دلار در ماه می پردازند

13. Most of them eke out a living as subsistence farmers.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها امرار معاش می کنند و امرار معاش می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها زندگی خود را به عنوان کشاورزان تمویل می کنند

14. She continued to eke out a living based on the fading memories of her famous plunge.
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد تا زندگی خود را براساس خاطرات fading که در آن شیرجه زده بود محو کند
[ترجمه گوگل]او همچنان به زندگی خود ادامه داد و بر اساس خاطرات محو و پنهان معروفش

15. They will do well to eke out a draw.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کسب قرعه کشی به خوبی کار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها به خوبی می توانند از یک قرعه کشی استفاده کنند

To eke out his meager pay, he turned to writing stories.

برای افزودن بر درآمد ناچیز خود به داستان‌نویسی روی آورد.


They tried to eke out their sugar supply by strict rationing.

آنها سعی کردند با سهمیه‌بندی شدید، در مصرف شکر صرفه‌جویی کنند.


The memory eked her sadness.

آن خاطره، غم او را بیشتر کرد.


پیشنهاد کاربران

( پول، مخارج زندگی ) به سختی درآوردن
( دستاورد ) به سختی به دست آوردن

با سیلی روی خود را سرخ نگه داشتن


کلمات دیگر: