کلمه جو
صفحه اصلی

genuflect


معنی : سجود کردن، زانو خم کردن، رکوع کردن
معانی دیگر : (هنگام دعا یا ادای احترام) زانو خم کردن

انگلیسی به فارسی

زانو خم کردن، رکوع کردن، سجود کردن


genuflect، زانو خم کردن، رکوع کردن، سجود کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: genuflects, genuflecting, genuflected
(1) تعریف: to bend the knee so as to worship or show reverence.

(2) تعریف: to act in a servile manner.

• bow; kneel
if you genuflect, you bend one or both knees, especially in church, as a sign of respect for someone or something.

مترادف و متضاد

سجود کردن (فعل)
bow, genuflect

زانو خم کردن (فعل)
genuflect

رکوع کردن (فعل)
genuflect

kneel


Synonyms: bend the knees, curtsy, stoop, bow


جملات نمونه

1. People were genuflecting in front of the altar.
[ترجمه ترگمان]مردم در مقابل محراب genuflecting می کردند
[ترجمه گوگل]مردم در نزدیکی محراب جنبش می کردند

2. He genuflected in front of the altar.
[ترجمه ترگمان]جلوی محراب زانو زد
[ترجمه گوگل]او در مقابل محراب جنبش را انتخاب کرد

3. They refrained from genuflecting to the laws of political economy.
[ترجمه ترگمان]آن ها از genuflecting به قوانین اقتصاد سیاسی خودداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها از جنبش به قوانین اقتصاد سیاسی انعکاس یافتند

4. He was a man of principle, refusing to genuflect to the party leadership.
[ترجمه ترگمان]او مردی اصیل بود و از دخالت در رهبری حزب امتناع می کرد
[ترجمه گوگل]او مردی از اصل بود، و به رهبری حزب اجازه نداد

5. He raised the Host, then genuflected before it.
[ترجمه ترگمان]نان مقدس را بالا برد، سپس آن را پیش کشید
[ترجمه گوگل]او میزبان را مطرح کرد، سپس قبل از آن مجددا انتخاب شد

6. At the same time, the report may genuflect toward ensuring fairness.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، گزارش می تواند به سمت تضمین عدالت حرکت کند
[ترجمه گوگل]در عین حال، این گزارش ممکن است در راستای اطمینان از عدالت باشد

7. But it was more like genuflecting in her presence.
[ترجمه ترگمان]اما در حضور او بیشتر شبیه genuflecting بود
[ترجمه گوگل]اما در حضور او بیشتر شبیه ژنوم بود

8. He genuflected, slipped into a pew in the middle of the nave and knelt to pray.
[ترجمه ترگمان]زانو زد، در وسط صحن کلیسا نشست و زانو زد تا دعا کند
[ترجمه گوگل]او genuflected، به داخل نخل در وسط ناف تکان داد و به سمت دعا دعوت شد

9. Finally, he stood at one end and genuflected, glancing along the line of posts to see that it was straight.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، در یک دست و زانو ایستاد، و از صف پست چشم دوخت تا ببیند که راست است
[ترجمه گوگل]در نهایت، او در یک طرف ایستاد و به طور مرتب نگاه کرد، در طول خط پست ها نگاه کرد تا ببیند درست است

10. If anything, they are the ones genuflecting.
[ترجمه ترگمان] اگه چیزی باشه، اونا کسایی هستن که \"genuflecting\" هستن
[ترجمه گوگل]اگر چیزی وجود داشته باشد، آنها آنهایی هستند که عصبانی هستند

11. They bob and weave and genuflect before the altar of their own public image.
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از محراب تصویر عمومی خود به هم می بافند و می بافند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از محراب عکاسی عمومی خود، بافتن و بافتن و نوازش می کنند

12. I genuflected before the winking sanctuary lamp and concealed myself in one of the side chapels.
[ترجمه ترگمان]قبل از چشمک زدن به چراغ محراب، زانو می زنم و خودم را در یکی از کلیساهای کناری پنهان می کنم
[ترجمه گوگل]من قبل از لامپ حیاط خلوت من، از خودم در یکی از کلیساهای سمت خود پنهان کردم

13. Genuflect begs: What specific does remedial enteritis have to perhaps surprise square?
[ترجمه ترگمان]genuflect گدایی می کند: چه چیزی برای enteritis باید به صورت مربعی نا تعجب باشد؟
[ترجمه گوگل]Genuflect التماس می کند: چه خاص آیا enteritis درمان باید تا حدی مربع تعجب کنید؟

14. Did my little sister bone tuberculosis and tuberculosis? Genuflect seeks noble help!
[ترجمه ترگمان]آیا خواهر کوچک من سل و سل داشت؟ genuflect به دنبال کمک والا است!
[ترجمه گوگل]آیا خواهر کوچک من سل و سل سل بود؟ Genuflect به دنبال کمک نجیب است!

پیشنهاد کاربران

تعظیم کردن

زانو زدن برای احترام
He was a man of principle, refusing to genuflect to the party leadership

سر تعظیم فرود آوردن


کلمات دیگر: