کلمه جو
صفحه اصلی

genitive


معنی : حالت مضاف الیه، حالت اضافه، حالت مالکیت، ملکی مضاف الیهی
معانی دیگر : (دستور زبان)، حالت ملکی، حالت مضاف الیه (در انگلیسی اغلب بدین صورت بیان می شود: کتاب های حسن books hassans، فرزندان علی the children of alis)، حالت مضاف الیه (در انگلیسی اغلب بدین صورت بیان می شود: کتاب های حسن books hassan's

انگلیسی به فارسی

حالت اضافه، حالت مالکیت، حالت مضاف الیه، ملکی مضاف الیهی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or denoting a grammatical case that usu. indicates possession, source, or other such relationship.
اسم ( noun )
مشتقات: genitival (adj.)
(1) تعریف: the genitive case.

(2) تعریف: a word, usu. a noun or pronoun, or phrase marked by this case.

• possessive case (grammar)
of or pertaining to the possessive case (grammar)
in the grammar of some languages, the genitive case is a case used for nouns, pronouns, and other words that indicates a relationship of ownership, possession, or association between one thing and another.

مترادف و متضاد

حالت مضاف الیه (صفت)
genitive, possessive

حالت اضافه (صفت)
genitive

حالت مالکیت (صفت)
genitive

ملکی مضاف الیهی (صفت)
genitive

جملات نمونه

1. The genitive forms of the pronouns 'I', 'we' and 'she' are 'my/mine', 'our/ours' and 'her/hers'.
[ترجمه ترگمان]حالت genitive از ضمیر ناخودآگاه من، ما و او، مال من و او هستیم
[ترجمه گوگل]اشکال ژنیتیک از ضمایر 'من'، 'ما' و 'او' عبارتند از 'من / من'، 'ما / ما' و 'او'

2. This thesis is to discuss the genitive case from the perspective of Cognitive Linguistics.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه به بحث در مورد پرونده genitive از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته شده است
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به بحث پرونده جنبی از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد

3. The "genitive" form of the constellation name, used when referring to stars in that constellation.
[ترجمه ترگمان]فرم \"genitive\" از نام صورت فلکی که هنگام اشاره به ستارگان در صورت فلکی به کار می رود
[ترجمه گوگل]شکل ژنیتی نام ستاره ای که در هنگام ارجاع به ستارگان در آن صورت فلکی مورد استفاده قرار می گیرد

4. Amor matris: subjective and objective genitive.
[ترجمه ترگمان]Amor matris: subjective ذهنی و عینی
[ترجمه گوگل]Amor matris: جنینی عینی و عینی

5. The genitive noun is used attributively.
[ترجمه ترگمان]اسم genitive از attributively استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اسم ژنیتی به طور وابسته استفاده می شود

6. Double genitive and possessive partitive constructions have long been debated over in literature.
[ترجمه ترگمان]ساختارهای Double و مالکیتی، مدت ها است که در ادبیات مورد بحث و بحث قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]در ادبیات مدت زیادی بحث شده است

7. Genitive — Mein es gut en Freund es, of my good friend.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" دوست خوبم \" \" \"
[ترجمه گوگل]جنین - مین جون من فروند، از دوست خوبم

8. A wise man is kind, humble, self-restrained, patient, empathetic, fair and just and is resistant to genitive temptations. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]انسان خردمند، مهربان، متواضع، آرام، صبور، منصف، منصف و منصف است و در برابر وسوسه های genitive مقاوم است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]مرد عاقل مهربان است، فروتن، آرامش بخش، بیمار، مضطرب، عادلانه و درست است و به وسوسه های ژنیتین مقاوم است دکتر T P Chia

9. This paper tends to provide some objective and scientific data for future study on the genitive in novel language.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به ارایه برخی داده های عینی و علمی برای مطالعات آینده بر روی genitive زبان جدید می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله به ارائه برخی از داده های هدفمند و علمی برای مطالعه در مورد ژنوتیپ در زبان جدید ارائه می دهد

10. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است
[ترجمه گوگل]مورد: این دسته از موارد در دستور زبان لاتین برجسته است، با شش تمایز نامزدی، آواز، متجدد، جنتی، دافع و لغزنده

11. This paper argues, instead, that there exists a semantic asymmetry between double genitive and possessive partitive constructions.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به جای آن استدلال می کند که یک عدم تقارن معنایی بین genitive دوگانه و ساختارهای مالکیت گرا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در عوض، این مقاله استدلال می کند که عدم تقارن معنایی بین سازه های دو جنتی و اجباری وجود دارد

پیشنهاد کاربران

genitive ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: اضافه
تعریف: ← حالت اضافه


کلمات دیگر: