1. his eloquent sigh upon seeing his lover
آه گویای او هنگام دیدن معشوق
2. he is eloquent and can sway voters
او فصیح است و می تواند رای دهندگان را تحت تاثیر قرار بدهد.
3. his clothing was an eloquent expression of his poverty
لباس هایش نشان گویای فقر او بود.
4. Silence is more eloquent than words. Thomas Carlyle
[ترجمه ترگمان]سکوت more از کلمات است توماس Carlyle
[ترجمه گوگل]سکوت استعلاجی تر از کلمات است توماس کارلی
5. The defence lawyer made an eloquent plea for his client's acquittal.
[ترجمه ترگمان]وکیل مدافع از تبرئه موکلش یک درخواست فصیح به عمل آورد
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع تقاضای بلافاصله برای محکومیت مشتری خود را مطرح کرد
6. The pyramids are an eloquent testimony to the ancient Egyptians' engineering skills.
[ترجمه ترگمان]اهرام یک گواهی فصیح برای مهارت های مهندسی مصر باستان هستند
[ترجمه گوگل]این اهرام ها شهادت فریبنده ای برای مهارت های مهندسی باستان مصری هستند
7. She made an eloquent appeal for action before it was too late.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که خیلی دیر شود، او برای انجام عمل، درخواست eloquent را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]قبل از آنکه دیر شود، درخواست تجدید نظر برای عمل را انجام داد
8. He waxed eloquent about her talents as an actress.
[ترجمه ترگمان]استعداد و استعداد او را به عنوان یک هنرپیشه برجسته کرده بود
[ترجمه گوگل]او در مورد استعدادهای خود به عنوان یک بازیگر صحبت کرد
9. My mother waxed eloquent on the theme of wifely duty.
[ترجمه ترگمان]مادرم در مورد این موضوع با لحنی شیوا سخن می گفت
[ترجمه گوگل]مادرم در مورد موضوع وظیفه وحشی سخنرانی کرد
10. He was so eloquent that he cut down the finest orator.
[ترجمه ترگمان]چنان شیوا صحبت می کرد که بهترین ناطق را نیز قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]او خیلی شگفت انگیز بود که او بهترین وفادار را بریده بود
11. The photographs are an eloquent reminder of the horrors of war.
[ترجمه ترگمان]عکس ها یادآور خوبی از وحشت های جنگ هستند
[ترجمه گوگل]عکس ها یک یادآوری شگفت انگیز از وحشت از جنگ است
12. He was eloquent about his love of books.
[ترجمه ترگمان]درباره عشق به کتاب ها سخن می گفت
[ترجمه گوگل]او در مورد عشقش به کتابها سخاوتمند بود
13. These ruins are an eloquent reminder of the horrors of war.
[ترجمه ترگمان]این ویرانه ها an از وحشت های جنگ است
[ترجمه گوگل]این خرابه ها یک یادآوری فوری از وحشت از جنگ است
14. He addressed the audience in an eloquent speech.
[ترجمه ترگمان]او در یک سخنرانی فصیح مخاطب را مخاطب قرار داد
[ترجمه گوگل]او در یک سخنرانی فصیحی مخاطب را مخاطب قرار داد
15. He grew quite eloquent on the subject.
[ترجمه ترگمان]درباره این موضوع بسیار شیوا صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او در این مورد کاملا فریبنده بود
16. The pictures were an eloquent reminder of the power of the volcano.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر یادآور خوبی از قدرت آتشفشان بود
[ترجمه گوگل]این تصاویر یک یادآوری شگفت انگیز از قدرت آتشفشان بود