کلمه جو
صفحه اصلی

fasciated


معنی : راه راه، دارای پوشش، وتری، دارای راهراه رنگی
معانی دیگر : خط دار، نواردار، بهم فشرده

انگلیسی به فارسی

فاسد شده، دارای پوشش، وتری، راه راه، دارای راهراه رنگی


مترادف و متضاد

راه راه (صفت)
striped, stripy, brindle, corrugated, brindled, canaliculate, fasciated

دارای پوشش (صفت)
fasciated

وتری (صفت)
fasciated, tendinous

دارای راه راه رنگی (صفت)
fasciated


کلمات دیگر: